- ربا
- طلایه گردیدن و دیده بانی کردن سودی که وام دهنده بابت طلب خود بگیرد
معنی ربا - جستجوی لغت در جدول جو
- ربا
- پسوند متصل به واژه به معنای رباینده مثلاً آهن ربا، جان ربا، دلربا، کهربا
- ربا
- فایده و سودی که طلبکار بابت طلب خود می گیرد، نوعی بیع و معامله که اسلام آن را تحریم کرده به جهت سود و بهره که داین از نقد و جنس به طریق استثمار فاحش از مدیون دریافت می کند
- ربا ((رِ))
- پولی که بستانکار از بدهکار بابت منافع پول خود می گیرد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پشته، بلندی
ناخدا، یعنی مهتر ملاحان
خودزر از ماهیان
چهار تائی
رشته ها و پی هائی که استخوانهای بدن را بهم پیوند میدهد، زردپی، و بمعنی کاروان سرای میان راه
شیر درنده
جمع ربذه، پارچه های دشتانی پلیدی ها زداینده ها
بزغاله، گربه پدرام، بچه شتر بچه گاو، جمع ربح، سودها فروختن، سود خواری کپی نر، بزغاله، شترک لاغر
نام سازی است تاردار که نام دیگرش طنبور میباشد
ربع ها، یک چهارم چیزی، جمع واژۀ ربع
رشته هایی که استخوان ها یا غضروف ها را به هم پیوند می دهد، مهمان سرای میان راه، کاروان سرا، خانقاه یا مکانی برای سکونت طلاب و درویشان، کنایه از دنیا، جهان
((رِ))
فرهنگ فارسی معین
رشته، پیوند، نسج غضروفی و لیفی شکل که سبب ارتباط انساج مختلف و استحکام آن ها در جای خود می شوند، گروه اسبان، گروه سواران، جایی که در کنار جاده جهت استفاده کاروانیان سازند، کاروان سرا، جمع رباطات
جمع ربح، سودها
از آلات موسیقی شبیه تار که کاسۀ آن کوچک تر و در قدیم دارای دو سیم بوده و آن را با کشیدن کمانه یا آرشه می نواخته اند، رواوه، ابر سفید
سود، فایده، خمر، می
آفتاب پرست
آسمان، فضای بی پایان و نیلگون که بالای سر ما دیده می شود، رنگ آبی آن رنگ هوایی است که کرۀ زمین را احاطه کرده است
آفتاب پرست،
بوقلمون، پرنده ای از خانوادۀ ماکیان با پرهای سیاه رنگ و سر و گردن بی پر که قدرت پرواز ندارد، شوال، شوالک، شوات، سرخاب، پیروج، ابوقلمون، پیل مرغ
بوقلمون، پرنده ای از خانوادۀ ماکیان با پرهای سیاه رنگ و سر و گردن بی پر که قدرت پرواز ندارد، شوال، شوالک، شوات، سرخاب، پیروج، ابوقلمون، پیل مرغ
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
پرمعنی، موزون، بلند، آنچه به راحتی قابل درک است، ویژگی صدایی که به وضوح قابل شنیدن است، توانا دررسیدن به هدف یا رسیدن به جایی