جدول جو
جدول جو

معنی رایچور - جستجوی لغت در جدول جو

رایچور
(چُرْ)
نام جایی است در دکن. (آنندراج). شهری است در سرزمین دکن واقع در 172هزارگزی جنوب باختری حیدرآباد و دارای قلعه ای بلند و عالی است. رایچور دیرگاهی پایتخت شاهان سلسلۀبهمنی و جز آنان بوده است. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ریچار
تصویر ریچار
لیچار، مربا، ترشی، برای مثال یکی مرغ بریان و نان از برش / نمکدان و ریچار گرد اندرش (فردوسی - ۲/۲۹)
ریچار بافتن: کنایه از سخنان مهمل و نامربوط گفتن، ریچال گفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریشور
تصویر ریشور
ریش دار، ریشو، برای مثال مانا که خلد پرده ز رخسار برگرفت / یا ساده گشت ریشور دهر را عذار (اثیرالدین اخسیکتی - لغت نامه - ریشور)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پایور
تصویر پایور
صاحب منصب، صاحب پایه، پایه ور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قراچور
تصویر قراچور
شمشیر دراز، شمشیردار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاقچور
تصویر چاقچور
شلوار گشاد و بلندی که زنان ایرانی در زیر چادر می پوشیدند، دولاغ، چقشور، چاخچور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاخچور
تصویر چاخچور
چاقچور، شلوار گشاد و بلندی که زنان ایرانی در زیر چادر می پوشیدند، دولاغ، چقشور
فرهنگ فارسی عمید
(رامْ)
نام قصبه و مرکز حکومت است در سرزمین بنگاله از ایالت اوریسا و در 71هزارگزی رود خانه گنگ واقع شده است. این قصبه دارای بناهای معظمی مخصوص راجه میباشد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
نام بخش بزرگی در بنگاله و استان اوریسا که مرکزش نیز بنام رانپور نامیده می شود. مساحت این بخش 527میلیون گز مربع است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
نام قصبه ای است در سرزمین گجرات شهرستان احمدآباد هندوستان واقع در 118هزارگزی جنوب باختری احمدآباد. این قصبه دارای قلعه ای معروف و نیز راه آهن میباشد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
قصبه ای است در جنوب شرقی پروس در ناحیه سیلزی در ولایت ’اویلن’ و در 68هزارگزی جنوب شرقی ’اوپلن’ در ساحل چپ رود خانه ’ادر’ و درکنار راه آهن. و کارخانه های سیگار و شکر و انفیه و کاغذ و تجارت آن معروف است. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
قصبه ای است در ناحیۀ میرات از ایالت دهره دون، (از قاموس الاعلام ترکی)
قصبه ای است در ناحیۀ بنگاله از ایالت کلکته، (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
محلی است در هندوستان که تا قنوج 15 فرسخ فاصله دارد. (تحقیق ماللهند ص 99)
لغت نامه دهخدا
(فُ)
نام شهری از بریتانیای کبیر، کنت نشین نوتینگهام در کنار کانالی واقع است و 15 هزار سکنه دارد. صنعت توربافی و شب کلاه و جوراب بافی آن معروف است و معادن زغال سنگ فراوان دارد
لغت نامه دهخدا
(رِ سُرْ)
آنکه اجرای نمایشنامه را رهبری کند. صحنه گردان. (فرهنگ فارسی معین). گردانندۀ صحنه و امور نمایش در تماشاخانه و تآتر. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نام قصبه ای است در سرزمین هندوستان واقع در منطقه خیرپور در 40هزارگزی جنوب باختری شهر خیرپور، که دارای کارخانه های نساجی پارچه های پنبه ای میباشد، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
نام قصبه ای است در استان جانسی هندوستان واقع در 58هزارگزی جنوب خاوری جانسی، که مرکز تجارت میباشد، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
نام قصبه ای است در خطۀبهار هندوستان واقع در استان پاتنه، که رانیپور تنگراهی نیز نامیده میشود، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
قصبه ای است در ایالت میرات واقع در شهرستان سهرانپور هندوستان و 25هزارگزی مرکز شهرستان، در اطراف این قصبه باغهای باصفا و گردشگاههای زیبا و دل انگیز وجود دارد، (از قاموس اعلام ترکی ج 3)
قصبه ای است در ایالت اوکرای هندوستان و در گذشته یکی از راجه های معروف هند در آن سکونت داشته است، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
نام قصبه ای است واقع در ایالت پنجاب از شبه قارۀ هند و امروز جزء کشور پاکستانست، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
نام قصبه ای است در ناحیۀ شمالی سرزمین نپال هندوستان، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
چاقچور، نوعی جامۀ زنانه مخصوص پوشانیدن ساق پا که زنان هنگام بیرون رفتن از خانه می پوشیده اند، رجوع به چادر چاخچور شود
لغت نامه دهخدا
تایقور میرزا از امراء و بزرگان دربار شاه اسماعیل صفوی بود که در تاریخ 923 ه، ق، مأمور آوردن امیر سلطان (والی خراسان) بدرگاه گشت، رجوع به تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 576 شود
لغت نامه دهخدا
دولاغ و چاقشوری که زنان هنگام بیرون رفتن از خانه می پوشند، (ناظم الاطباء)، چاقچور
لغت نامه دهخدا
(اُ)
اویغور. ایغر. ایغورها. قوم آسیایی ترک نژاد که اول بار در قرن هفتم میلادی در اطراف رود جیحون سکنی گزیدند و اهمیت یافتند. چندین شهر بنا کردند که از جمله قراقوروم است. اویغورها بسرعت قلمرو خود را بسط دادند و در اوایل قرن هشتم تمام مغولستان را از دست سلسلۀ تانگ خارج نمودند و مملکتی تأسیس کردند که از 745 تا 856 میلادی دوام یافت. سپس به ترکستان شرقی و به قسمتهایی از سرزمین ایالت کنونی سینکیانگ مهاجرت کردند در آنجا مملکت دیگری تأسیس نمودند که در قرن 13 میلادی مقهور مغول گردیدند. امروز قسمت زیادی از سکنۀسینکیانگ بزبان ایغوری تکلم میکنند و ممکن است از اعقاب ایغورها باشند. (دایرهالمعارف فارسی). رجوع به تاریخ جهانگشای جوینی و تاریخ گزیده و اویغور شود
لغت نامه دهخدا
چاخچور، چاقشور، دولاغ، شلواری فراخ و دو پاچه بهم پیوسته که از کمر تا نوک انگشتان پای را مستور میداشت و زنان هنگام بیرون رفتن از خانه میپوشیدند، نوعی جامۀ زنانه مخصوص پوشانیدن هردو پای از بالای ران تا نوک انگشتان، لباسی است مخصوص پای زنان که از پنجۀ پا تا کمر یا تا وسط ساق پا را میپوشاند و در مفصل پا و ساق چین دارد، (فرهنگ نظام)، و رجوع به چاخچور و چادرچاخچور و چاقشور شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قراچور
تصویر قراچور
ترکی شمشیر شمشیر، شمشیر دراز
فرهنگ لغت هوشیار
صاحبمنصب شهربانی و کشوری. یا پایور پیش آهنگی. یکی از مراتب و درجات پیشاهنگی است. فرهنگستان این کلمه را برابر اصطلاح انگلیسی پذیرفته است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راهور
تصویر راهور
راه سپر، فراخ گام تند رو و خوش راه (اسب استر و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریچار
تصویر ریچار
سخنان بیهوده و در هم و نامربوط
فرهنگ لغت هوشیار
شلوار گشاد و بلند و کف دار زنانه که آنرا بر روی شلیته و تنبانها می پوشیدند و دارای لیفه و بندی بود که در زیر شکم بسته میشد
فرهنگ لغت هوشیار
شلوار گشاد و بلند و کف دار زنانه که آنرا بر روی شلیته و تنبانها می پوشیدند و دارای لیفه و بندی بود که در زیر شکم بسته میشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رژیسور
تصویر رژیسور
فرانسوی تخشگردان (صحنه گردان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رژیسور
تصویر رژیسور
((رِ سُّ))
آن که اجرای نمایشنامه را رهبری کند، صحنه گردان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چاخچور
تصویر چاخچور
شلوار گشاد و بلند زنانه که از کف پا تا کمر را می پوشاند، چاقچور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چاقچور
تصویر چاقچور
شلوار گشاد و بلند زنانه که از کف پا تا کمر را می پوشاند، چاخچور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایور
تصویر پایور
((وَ))
مقام دار، صاحب منصب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ریچار
تصویر ریچار
مربا، هر خوراکی که از چند چیز سازند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رایشگر
تصویر رایشگر
ریاضیدان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زایور
تصویر زایور
تولیدگر
فرهنگ واژه فارسی سره
پاخچور، دولاغ، شلوارگشاد زنانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد