معنی راکس در لغت نامه دهخدا

وادیی است. (منتهی الارب) (آنندراج). نام وادیی. (ناظم الاطباء). نام بیابانی. (کنز اللغات). یاقوت حموی اشعاری در بارۀ این وادی از داود بن عوف و عباس بن مروان سلمی آورده است. رجوع به معجم البلدان ج 4 ص 209شود، نام رودخانه ایست. (کنزاللغات)

معنی راکس در لغت نامه دهخدا

گاوی که در مرکز خرمن بندند بوقت کوفتن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گاوی که در میان خرمن کاه دارند و دیگرگاوان را بر گرد او گردانند برای خرد کردن خرمن. (کنزاللغات). گاو که در پیش گاو رود. (مهذب الاسماء)

معنی راکس - جستجوی لغت در جدول جو

راکس

لغت نامه دهخدا

راکس

لغت نامه دهخدا

راکد

آرام و ثابت و بی حرکت، هر چیز به جا مانده و ایستاده در یک جا مانند آب ایستاده که جاری و روان نباشد

فرهنگ فارسی عمید

ناکس

نااهل، نالایق، پست و فرومایه، بی سر و پا، بدسرشت

فرهنگ فارسی عمید

راکع

رکوع کننده، خم شونده، سرفرودآورنده، فروتنی کننده

فرهنگ فارسی عمید

تاکس

قیمت ثابت که از طرف دولت برای چیزی معین شود، نرخ

فرهنگ فارسی عمید

راکت

وسیله ای که در بازی تنیس و پینگ پونگ به دست می گیرند و با آن به توپ ضربه می زنند
نوعی موشک

فرهنگ فارسی عمید

ناکس

سرافکنده، نگونسار، سرنگون، خمیده

فرهنگ فارسی عمید

راکب

سوار، سوار بر اسب یا شتر

فرهنگ فارسی عمید

تراکس

(تُ)

پسر آله آس و از اشخاص بنام لاریس که با مردونیه فرمانده قشون خشایارشا در جنگ با یونان همکاری کرد. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 1 ص 854 شود

لغت نامه دهخدا

راکسه

(کِ سَ)

مؤنث راکس. (منتهی الارب) (آنندراج). مؤنث راکس یعنی گاو ماده ای که در مرکز خرمن بندند. و رجوع به راکس شود. (ناظم الاطباء)

لغت نامه دهخدا

آراکس

نام قدیم رودخانه ای در ایران بطول 700 هزار گز که از نزدیکی تخت جمشید گذشته و برود مدوس پیوسته بخلیج فارس می ریخته است، نام رودخانه ای در مرز ایران به آذربایجان که برود کر پیوندد، رود ارس

لغت نامه دهخدا

راکن

کسیکه که میل می کند و تیکه مینماید

فرهنگ لغت هوشیار

واکس

ماده سیاهی که با آن کفشها را واکس زنند و آنها را جلا دهند و مطابق رنگ چرم گردد

فرهنگ لغت هوشیار

ناکس

فرومایه، خسیس، پست، خوار

فرهنگ لغت هوشیار

عاکس

باز تابا

فرهنگ لغت هوشیار

راکع

خم شونده، رکوع کننده

فرهنگ لغت هوشیار

براکس

فرانسوی بوره تنگار تنکار ملح آبدار برات سدیم که فرمول شیمیایی آن میباشد. وزن مخصوصش 7، 1 و سختیش بین 2 تا 5، 2 است. بوره طبیعی مزه گس دارد تنگار ملح الصناعه. براکس، شکر سفید

فرهنگ لغت هوشیار