- راهنمون
- راهنما، رهبر
معنی راهنمون - جستجوی لغت در جدول جو
- راهنمون
- آنکه راهی را به کسی نشان می دهد و او راهنمایی می کند، رهبر
- راهنمون ((نَ))
- راهنما، راهبر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل راهنمون راهنمایی رهبری
راهنمایی و رهبری، هدایت
دلیل هادی نماینده راه
راهنما، رهبر، آنکه راهی را به کسی نشان داده و او را راهنمایی کند
شرح، روشن گری
ارائه طریق، دلالت، نشان دادن راه
هدایت دلالت، بدرقه
راهنمایی، رهبری، هدایت، برای مثال کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک / رهنمونیم به پای علم داد نکرد (حافظ - ۲۹۲)
هدایت، بدرقه
توصیه، هدایت
نشان دهنده راه، هادی، بلد راه
کسی که راهی را به دیگری نشان می دهد و او را راهنمایی می کند، راه نماینده، رهبر، پیشوا، نقشه یا هر چیز دیگر که کسی از روی آن راه و مقصد خود را پیدا می کند
Guide, Mentor, Facilitator
посредник , путеводитель , наставник
Facilitator, Führer, Mentor
фасилітатор , гід , наставник
facilitator, przewodnik, mentor
促进者 , 指南 , 导师
facilitador, guia, mentor
facilitatore, guida, mentore
facilitador, guía, mentor
facilitateur, guide, mentor
facilitator, gids, mentor
सुविधा देनेवाला , मार्गदर्शक , मार्गदर्शक
fasilitator, pemandu, mentor
مساعدٌ , دليلٌ , مرشدٌ
מדריך , מנטור
促進者 , ガイド , メンター
촉진자 , 가이드 , 멘토