جدول جو
جدول جو

معنی راهزاد - جستجوی لغت در جدول جو

راهزاد
نام یکی از سرداران خسرو پرویز در جنگ با رومیان: و پرویز راهزاد پارسی را که از جملۀ بزرگان بود با دوازده هزار مرد بجنگ هرقل فرستاد و راهزاد چون شکل کار بدید نامه ای نبشت با پرویز که لشکر روم بسیارند، (فارسنامۀ ابن البلخی ص 105)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رامیاد
تصویر رامیاد
(پسرانه)
زامیاد، نام روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی در قدیم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ماهزاد
تصویر ماهزاد
(دخترانه)
زاده ماه، زاده ماه، زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رامشاد
تصویر رامشاد
(پسرانه)
مرکب از رام (آرام یا مطیع) + شاد (خوشحال)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ماهداد
تصویر ماهداد
(پسرانه)
داده ماه، نام شخصی که اردشیر پادشاه ساسانی او را به مقام موبد موبدان برگزید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ورازاد
تصویر ورازاد
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام فرمانروای سپیجاب که جزو قلمرو افراسیاب تورانی بوده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راهدان
تصویر راهدان
کسی که راهی را بلد است، دانندۀ راه، آشنا به راه، راهبر، راهنما، برای مثال هم او راهدان هم فرس راهوار / زهی شاه مرکب زهی شهسوار (نظامی۵ - ۷۵۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راهدار
تصویر راهدار
پاسبان و نگهبان راه، محافظ راه، کسی که باج راه می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راهگان
تصویر راهگان
چیزی که در راه پیدا می کنند، آنچه مفت به دست می آید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راستاد
تصویر راستاد
وظیفه، مستمری، راتب، راتبه، جیره، مواجب ماهیانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راهزنی
تصویر راهزنی
دزدی و غارت اموال مسافران در راه ها، عمل راهزن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راهوار
تصویر راهوار
ویژگی اسب یا استر خوش راه و تندرو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راهبان
تصویر راهبان
نگه دارندۀ راه، نگهبان راه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاهزاده
تصویر شاهزاده
شاهپور، پسر شاه، شاهزاده
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان مشک آباد بخش فرمهین شهرستان اراک، واقع در 33هزارگزی جنوب فرمهین و 12هزارگزی اراک، این ده در دشت قرار گرفته و هوای آن سردسیر وسکنۀ آن 648 تن میباشد، آب ده از کاریز تأمین میشود و محصول آن چغندرقند و بنشن و لبنیات و انگور، و پیشۀ مردم کشاورزی و دامپروری است، کار دستی زنان بافتن قالی میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
مخفف شاهزاده، زادۀ شاه، مرد یا زنی که از نسل شاه باشد:
چنین گفت هر کس که ای شاهزاد
که هستی ز شاه جهاندار یاد،
فردوسی،
شودتا رساند سوی شاهزاد
بگفت آنزمان با فرنگیس شاد،
فردوسی،
فریبرز کاوس خراد راد
سر سروران قارن شاهزاد،
فردوسی،
همی راند اسبش بکردار باد
چنین تا برآمد بر شاهزاد،
فردوسی،
به نیزه بگشتند هر دو چو باد
بزد ترک را نیزۀ شاهزاد،
فردوسی
لغت نامه دهخدا
نام رودی است که ’ابواهراز’ نیز خوانده میشود، این رود شعبه ای است از رود نیل که از کوههای حبشه سرچشمه میگیرد و بسوی شمال باختر سرازیر میشود و پس از پیمودن 400هزار گز خط مستقیم در 203هزار گزی خرطوم به ’بحرازرق’ میریزد، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
تصویری از راهوار
تصویر راهوار
فراخ و نرم رو، اسب لایق راه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع راهبه، هیرسایان مونث راهب زن ترسای پارسا و گوشه نشین جمع راهبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهزاد
تصویر شاهزاد
فرزند شاه شاهپور شاپور شهزاده، جمع شاهزادگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهزاده
تصویر شاهزاده
فرزند شاه شاهپور شاپور شهزاده، جمع شاهزادگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاکزاد
تصویر خاکزاد
آدم که از خاک آفریده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جایزاد
تصویر جایزاد
موطن، میهن، مولد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راهبان
تصویر راهبان
محافظ و نگاهبان راه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راهدار
تصویر راهدار
پاسبان و نگهبان راه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راهدان
تصویر راهدان
راهنما راهبر هادی دلیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راهزنی
تصویر راهزنی
دزدی و غارت و تاراج در راهها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راهگان
تصویر راهگان
بمعنی رایگان، چیز مفت که در عوض و بدل آن جیزی نباید داد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باهماد
تصویر باهماد
اتحادیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکزاد
تصویر پاکزاد
حلالزاده، پاکنژاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهزاده
تصویر شاهزاده
پرنس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از راهبرد
تصویر راهبرد
استراتژی، هدایت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از راهبند
تصویر راهبند
مانع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از راهکار
تصویر راهکار
تدبیر، راه حل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پاکزاد
تصویر پاکزاد
نجیب
فرهنگ واژه فارسی سره