معنی ورازاد
- ورازاد(پسرانه)
- از شخصیتهای شاهنامه، نام فرمانروای سپیجاب که جزو قلمرو افراسیاب تورانی بوده است
واژههای مرتبط با ورازاد
ورازاد
- ورازاد
- نام پادشاه اسپیجاب (سپنجاب) در زمان کیکاوس. (یادداشت مؤلف) :
ورازاد شاه سپیجاب بود
میان گوان دُرّ خوشاب بود.
فردوسی.
ورازاد بشنید گفتار اوی
همه خام دانست پیکاراوی.
فردوسی
ورازداد
- ورازداد
- دارنده زور و نیرومندی، نام یکی از شاهزادگان اشکانی فرماندار ارمنستان در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی
مرازاد
- مرازاد
- دهی است از دهستان علمدار گرگر بخش جلفا شهرستان مرند، در 5هزارگزی شمال مرند و 17هزارگزی راه جلفا به تبریز، در منطقۀ کوهستانی معتدل واقع و دارای 582 تن سکنه است. آبش از چشمه و قنات تأمین می شود. محصولش غلات و پنبه و شغل مردمش زراعت و گله داری و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
برازاد
- برازاد
- دایم، یکسره
خورزاد
- خورزاد
- نام یکی از پسران خسروپرویز پادشاه ساسانی
حورزاد
- حورزاد
- حور (عربی) + زاد (فارسی) زاده حور، زیبا
پریزاد
- پریزاد
- زاده پری، زیبا، نام همسر داریوش دوم پادشاه هخامنشی
ورستاد
- ورستاد
- وقف
فرخزاد
- فرخزاد
- شاد به دنیا آمده، نام فرشته موکل بر زمین، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر هرمزد برادر رستم هرمزان از سرداران سپاه یزگرد پادشاه ساسانی
