- راهدان
- راهنما راهبر هادی دلیل
معنی راهدان - جستجوی لغت در جدول جو
- راهدان
- کسی که راهی را بلد است، دانندۀ راه، آشنا به راه، راهبر، راهنما،
برای مثال هم او راهدان هم فرس راهوار / زهی شاه مرکب زهی شهسوار (نظامی۵ - ۷۵۰)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بمعنی رایگان، چیز مفت که در عوض و بدل آن جیزی نباید داد
پاسبان و نگهبان راه
محافظ و نگاهبان راه
دو رودان (دجله فرات)
داننده راز، واقف بر اسرار، برای مثال چون شما رندم امین و رازدان / دام دیگرگون نهم در پیششان (مولوی - لغت نامه - رازدان) ، خدای رازدان کس را ز مخلوق / نکرده ست آگه از راز مستر (ناصرخسرو - لغت نامه - رازدان)
نگه دارندۀ راه، نگهبان راه
چیزی که در راه پیدا می کنند، آنچه مفت به دست می آید
پاسبان و نگهبان راه، محافظ راه، کسی که باج راه می گیرد
انباری برای نگه داشتن کاه یا خوراک چهارپایان، جای ریختن کاه، انبار کاه
آنجائی که کاه را انبار کنند
رایگان
نگهبان راه، راهزن، راه راه، مخطط
انبار کاه، محل ریختن کاه
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
ماندانا، عنبر سیاه، نام دختر آستیاگس آخرین پادشاه ماد و همسر کمبوجیه و مادر کوروش پادشاه هخامنشی
مجانی
تدبیر، راه حل
دوک و دوکدان ساختن
انکار و حاشا
بازده، بهره وری
خورجین، جای بار
گیاهی است از تیره چتریان که دو ساله است (بعض گونه هایش پایا میباشد) و در سراسر نواحی بحرالروم و حبشه و ایران میروید. ارتفاع آن بین 1 تا 5، 1 است. برگهای متناوب و دارای بریدگی بسیار و دمبرگش شامل غلافی است که ساقه را فرا میگیرد. برگش معطر و طمعش مطبوع و کمی شیرین است رازیانج شمار شمره سونف باریان بسباس. یا رازیانه آبی کاکله. یا رازیانه دریایی کاکله. یا رازیانه رومی انیسون. یا رازیانه کاذب شوید شبت
راز دار، کسی که عرایض حاجتمندان را بعرض شاه و امیر میرساند
فرانسوی پرتو افکن تابا، شخانه خیز جایی در آسمان به گمان آن که شخانه (شهاب) از آن جا خاسته
گذاشتن راه برای کسی تا بگذرد
میزان و موفقیت در کار، بازده
هر چیز مفت و جمله که آن را عوض بدلی نباید داد، هر چیز که بی رنج و محنت بدست آید