از بلوکات قزوین، حد شمالی بلوک دشت آبی، غربی خزرود و ابهررود و افشاریه، جنوبی خرقان و شرقی زهرا، در دامنۀ کوهی واقع است. و ایل شاهسون اینانلو با 150 خانوار در اینجا مسکن دارد. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 371). کوه رامند درقبلی قزوین و شمالی خرقان است و مردم نشین است و در او دیه ها، و زراعت و بلندی عظیم ندارد اما ذکرش در فهلویات بسیار آمده. (نزهه القلوب چ لیدن ج 3 ص 195)
از بلوکات قزوین، حد شمالی بلوک دشت آبی، غربی خزرود و ابهررود و افشاریه، جنوبی خرقان و شرقی زهرا، در دامنۀ کوهی واقع است. و ایل شاهسون اینانلو با 150 خانوار در اینجا مسکن دارد. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 371). کوه رامند درقبلی قزوین و شمالی خرقان است و مردم نشین است و در او دیه ها، و زراعت و بلندی عظیم ندارد اما ذکرش در فهلویات بسیار آمده. (نزهه القلوب چ لیدن ج 3 ص 195)
جزیره ای است در هندوستان که از آنجا کافور می آورند. (ناظم الاطباء). ازجزایر بحر هرکند. جزیره ای است که عده ای از شاهان درآن مسکن دارند و گویند وسعت آن هشتصد یا نهصد فرسخ است. (از اخبار الصین و الهند ص 4). جزیره رامنی در او آبادانی بسیار است. (نزهه القلوب ج 3ص 230). جزیره رامنی درو آشیان سیمرغ است. (نزهه القلوب ج 3 ص 232) : که آنجای را رامنی نام بود یکی خوش بهشت دلارام بود. اسدی (گرشاسبنامه)
جزیره ای است در هندوستان که از آنجا کافور می آورند. (ناظم الاطباء). ازجزایر بحر هرکند. جزیره ای است که عده ای از شاهان درآن مسکن دارند و گویند وسعت آن هشتصد یا نهصد فرسخ است. (از اخبار الصین و الهند ص 4). جزیره رامنی در او آبادانی بسیار است. (نزهه القلوب ج 3ص 230). جزیره رامنی درو آشیان سیمرغ است. (نزهه القلوب ج 3 ص 232) : که آنجای را رامنی نام بود یکی خوش بهشت دلارام بود. اسدی (گرشاسبنامه)
ابواحمد حکیم بن لقمان، که از ابوعبدالله بن ابوحفص بخاری و دیگران روایت کرد. و ابوالحسن علی بن حسن بن عبدالرحیم قاضی از او روایت دارد. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
ابواحمد حکیم بن لقمان، که از ابوعبدالله بن ابوحفص بخاری و دیگران روایت کرد. و ابوالحسن علی بن حسن بن عبدالرحیم قاضی از او روایت دارد. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
حالت و چگونگی رضامند. رضایت. (از فرهنگ فارسی معین). قبول. (ناظم الاطباء) ، بمعنی توفیق یا خشنودی است. (از قاموس کتاب مقدس) ، اجازت و رخصت دادن. (ناظم الاطباء)
حالت و چگونگی رضامند. رضایت. (از فرهنگ فارسی معین). قبول. (ناظم الاطباء) ، بمعنی توفیق یا خشنودی است. (از قاموس کتاب مقدس) ، اجازت و رخصت دادن. (ناظم الاطباء)
یحیی بن محمد بن اسحاق راوندی. پدر ابن راوندی معروف. وی بر طبق برخی از نوشته ها یهودی بوده و در تورات تحریفاتی وارد آورده است. لیکن با توجه باینکه نام پدر وی محمد بن اسحاق است گمان میرود این نسبت از جانب مخالفان پسرش باو داده شده باشد. (از خاندان نوبختی ص 89) حیان بن بشر بن المخارق الضبی الاسدی راوندی. او در اصفهان قاضی بود و از ابویوسف قاضی و دیگران روایت کردو بسال 238 هجری قمری درگذشت. (از لباب الانساب ج 2)
یحیی بن محمد بن اسحاق راوندی. پدر ابن راوندی معروف. وی بر طبق برخی از نوشته ها یهودی بوده و در تورات تحریفاتی وارد آورده است. لیکن با توجه باینکه نام پدر وی محمد بن اسحاق است گمان میرود این نسبت از جانب مخالفان پسرش باو داده شده باشد. (از خاندان نوبختی ص 89) حیان بن بشر بن المخارق الضبی الاسدی راوندی. او در اصفهان قاضی بود و از ابویوسف قاضی و دیگران روایت کردو بسال 238 هجری قمری درگذشت. (از لباب الانساب ج 2)