- رامدخت (دخترانه)
- دختر آرام
معنی رامدخت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پرنسس
آنکه در کار خویش خام است مبتدی تازه کار
شاهدخت: چرا باید مهتران این چنین سخن گویند که شاه دختر کرا خواهد و کرا خواهد دادن
رامش آرامش، روز چهارم از خمسه مسترقه سال ملکی
روی سوخته مس سوخته نحاس محرق، انتیمون
مس سوخته، روی سوخته، اکسید مس، انتیمون، روسختج، روسخته
رامش، آرامش، آسودگی، فراغ و سکون، سرود و آواز، شادی و عیش و طرب،
کهنه بکاره کهنه ای که به کار آید