- راعده
- تندر بی باران، پر گوی بی مایه
معنی راعده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هنجار
طرد شده
خوشبوی پیراهن خوشبوی
مطرود، رجیم، مدحور، مردود
ددری زنی که درخانه همسایگان بسیار آمد و شد کند
چوب پل تیر بالای پل
مونث راعی: فرمانروا
مونث ساعد و: شیربیشه، بازو در دانش انگارش که شماره ها یا نشانه ها میان دو بازو گذاشته می شود، چرخه دار: چوب نگاهدارنده چرخ و چرخه (قرقره) شیر بیشه، بازوی چرخ چاه، مجرای آب به سوی نهر یا دریا جمع سواعد
مونث صاعد
طرد شده، دورکرده شده از نزد کسی
اصل، بنیاد
روش، شیوه، قانون
در علم زیست شناسی ویژگی زنی که در دوران قاعدگی است
بنیان، اساس، پایه، اصل
در علم زیست شناسی ویژگی زنی که در دوران قاعدگی است
بنیان، اساس، پایه، اصل
فایده، نفع، سود
تندر بی باران، پر گوی بی مایه
لرزه لرز از ترس لرزه جنبش تشنج
اضطراب و لرزه از ترس یا حالت دیگر