معنی رازل - جستجوی لغت در جدول جو

رازل

لغت نامه دهخدا

راشل

(دخترانه)

راحیل

فرهنگ نامهای ایرانی

رازک

(دخترانه)

گیاهی علفی از خانواده شاهدانه که معطر، تلخ، و دارویی است

فرهنگ نامهای ایرانی

راحل

(دخترانه)

مهاجر

فرهنگ نامهای ایرانی

رازه

راز، مطلب پوشیده و پنهان، سر

فرهنگ فارسی عمید

رازی

اهل ری، از مردم ری
بنّایی، برای مثال ای ز تو بر عمارت عالم / یافته عدل خلعت رازی (ابوالفرج رونی - ۱۴۱)

فرهنگ فارسی عمید

راجل

پیاده، آنکه با پای خود به راهی می رود و سوار بر مرکب نیست

فرهنگ فارسی عمید

نازل

فرود آینده، پایین آینده، پایین رو، کنایه از ناچیز، کم بها

فرهنگ فارسی عمید

بازل

شتری که دندان نیش درآورده و به بلوغ رسیده است

فرهنگ فارسی عمید

راحل

کوچ کننده، کنایه از وفات یافته

فرهنگ فارسی عمید

رازلق

(لِ)

ناحیه ای است در سنجاغ سیروز از ولایت سالانیک و مرکب از 12 قریه است. سرزمینی حاصلخیز و دارای حبوب گوناگون است 10 جامع شریف و2 مدرسه و 13 کلیسا دارد. (از قاموس الاعلام ترکی)

لغت نامه دهخدا

راحل

کوچ کننده

فرهنگ لغت هوشیار

رازی

منسوب به ری. اهل ری از مردم ری، زبان مردم ری

فرهنگ لغت هوشیار

هازل

لطیفه و بذله گو

فرهنگ لغت هوشیار

نازل

پایین رو نشیبنده، پست فرومایه انگلیسی ناوک از بالا بزیر آینده فرود آینده، پست حقیر: تو آن که بهر در سرت فرود آید نه جای همت عالی است پایه نازل. (سعدی)، کم قیمت ارزان: میشود از غفلت افزون رتبه اهل لباس قیمت مخمل بود نازل چو خوابش کمتر است. (مخلص کاشی)

فرهنگ لغت هوشیار

راجل

پیاده

فرهنگ لغت هوشیار

عازل

باز دار

فرهنگ لغت هوشیار

بازل

آزموده پخته: مرد

فرهنگ لغت هوشیار

غازل

ریسنده مرد ریسنده

فرهنگ لغت هوشیار

رازه

مطلب پوشیده امر پنهان سر

فرهنگ لغت هوشیار

رازک

گیاهی است از تیره گزنه ها از دسته شاهدانه ها نباتی است دو پایه و بالا رونده و پیچنده که برگهایش متقابل و مرکب از 3 تا 5 قسمت دانه دار میباشد. بوی گلهایش معطر و مطبوع و شبیه سنبل الطیب و طعم تلخ و با احساس سوزش و گرما همراه است حشیشه الدینار جنجل همل

فرهنگ لغت هوشیار

رازق

روزی دهنده، روزی رسان

فرهنگ لغت هوشیار

راعل

خرمای نر

فرهنگ لغت هوشیار

راپل

فرانسوی یادآوری

فرهنگ لغت هوشیار

راتل

سمورک از جانوران لاتینی تازی گشته

فرهنگ لغت هوشیار

بازل

((زِ))

شتر قوی، مفرد بوازل

فرهنگ فارسی معین

پازل

((زِ))

نوعی بازی فکری که از چندین قطعه مقوایی، چوبی یا پلاستیکی دارای شکل های منظم تشکیل شده است و وقتی این قطعه ها به صورت مناسب کنار هم قرار می گیرند تصویر خاص و مورد نظر شکل می گیرد

فرهنگ فارسی معین

رازی

منسوب به ری، اهل ری

فرهنگ فارسی معین

رازک

((زَ))

گیاهی است از تیره گزنه ها از دسته شاهدانه ها، نباتی است دو پایه و بالارونده و پیچنده. بوی گل هایش معطر و مطبوع و شبیه بوی سنبل الطیب و طعم آن ها تلخ و بااحساس سوزش و گرما همراه است، حشیشه الدینار، جنجل، همل

فرهنگ فارسی معین