دهی است از دهستان قصبۀ بخش حومه شهرستان سبزوار که در 15هزارگزی شمال سبزوار و 3هزارگزی خاور شوسۀ سبزوار به جغتای واقع است. محلی است کوهستانی و معتدل و سکنۀ آن 570 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات، چغندر و شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان قصبۀ بخش حومه شهرستان سبزوار که در 15هزارگزی شمال سبزوار و 3هزارگزی خاور شوسۀ سبزوار به جغتای واقع است. محلی است کوهستانی و معتدل و سکنۀ آن 570 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات، چغندر و شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
که قدی دراز دارد. طویل القد. درازقامت. بلندبالا. بلنداندام: آنچه کوتاه جامه شد جسدش کردم از نظم خود درازقدش. نظامی. عشنّق،سبک و کم گوشت درازقد. (از منتهی الارب). عیهمی ّ، سطبر درازقد. (منتهی الارب)
که قدی دراز دارد. طویل القد. درازقامت. بلندبالا. بلنداندام: آنچه کوتاه جامه شد جسدش کردم از نظم خود درازقدش. نظامی. عَشَنَّق،سبک و کم گوشت درازقد. (از منتهی الارب). عَیْهَمی ّ، سطبر درازقد. (منتهی الارب)
دهی از بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین. دارای 300 تن سکنه. آب آن از رود خانه یاطاق و محصول عمده آنجا غلات و برنج و لبنیات و توتون و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین. دارای 300 تن سکنه. آب آن از رود خانه یاطاق و محصول عمده آنجا غلات و برنج و لبنیات و توتون و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از بخش ایذۀ شهرستان اهواز که در 9هزارگزی شمال باختری ایذه کنار راه مالرو ایذه واقعست. محلی است جلگه، گرمسیر، سکنۀ آن 108 تن از ایل بختیاری هستند و آب آن ازقنات تأمین میشود. محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری، و صنایع دستی زنان گیوه بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از بخش ایذۀ شهرستان اهواز که در 9هزارگزی شمال باختری ایذه کنار راه مالرو ایذه واقعست. محلی است جلگه، گرمسیر، سکنۀ آن 108 تن از ایل بختیاری هستند و آب آن ازقنات تأمین میشود. محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری، و صنایع دستی زنان گیوه بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
ساخته. (شرفنامۀ منیری). ساخته و آراسته. (غیاث). چیزی آراسته و بانظام. (جهانگیری) (ناظم الاطباء). ساخته و آماده. (آنندراج). آراسته و منظم. (سروری) (شعوری). چیزی ساخته و آراسته و بانظام باشد اعم از توشه و زاد و راحله و ساختگی و آنچه در سفر بکار است. (برهان). مرتب و منظم. (ناظم الاطباء). بسامان: یکی سعید و یکی شقی یکی سازمند و یکی ناساز. (تفسیر ابوالفتوح چ 1 ج 3 ص 174 س 13). سازمند از تو گشت کار همه ای همه وآفریدگار همه. نظامی (هفت پیکر چ وحید ص 2). به فصلی چنین فرخ و سازمند به بستان شدم زیر سرو بلند. نظامی. ، سازگار. (غیاث از شرح اسکندرنامۀ خان آرزو) (آنندراج) ، لایق و سزاوار. (ناظم الاطباء). رجوع به ساز و ساخته شود
ساخته. (شرفنامۀ منیری). ساخته و آراسته. (غیاث). چیزی آراسته و بانظام. (جهانگیری) (ناظم الاطباء). ساخته و آماده. (آنندراج). آراسته و منظم. (سروری) (شعوری). چیزی ساخته و آراسته و بانظام باشد اعم از توشه و زاد و راحله و ساختگی و آنچه در سفر بکار است. (برهان). مرتب و منظم. (ناظم الاطباء). بسامان: یکی سعید و یکی شقی یکی سازمند و یکی ناساز. (تفسیر ابوالفتوح چ 1 ج 3 ص 174 س 13). سازمند از تو گشت کار همه ای همه وآفریدگار همه. نظامی (هفت پیکر چ وحید ص 2). به فصلی چنین فرخ و سازمند به بستان شدم زیر سرو بلند. نظامی. ، سازگار. (غیاث از شرح اسکندرنامۀ خان آرزو) (آنندراج) ، لایق و سزاوار. (ناظم الاطباء). رجوع به ساز و ساخته شود
نام کوهی است که در شمال شهر کرج واقع شده است. مرغزار کتیو که از مشاهیر مرغزارهای عراق است بطول شش فرسنگ و عرض سه فرسنگ در شمال این کوه است و چشمه ای که به خسرو منسوب است در پای آن کوه واقع است. (نزهه القلوب مقالۀ سوم چ اروپا ص 195)
نام کوهی است که در شمال شهر کرج واقع شده است. مرغزار کتیو که از مشاهیر مرغزارهای عراق است بطول شش فرسنگ و عرض سه فرسنگ در شمال این کوه است و چشمه ای که به خسرو منسوب است در پای آن کوه واقع است. (نزهه القلوب مقالۀ سوم چ اروپا ص 195)
نام قدیم خوارزم بوده. (از آنندراج). اما این ضبط بر اساسی نیست نام خوارزم در اوستا خوارزم و در کتیبه های هخامنشی (بپارسی باستان) هوارزمیش آمده است. (مقدمۀ ج 1 برهان چ معین)
نام قدیم خوارزم بوده. (از آنندراج). اما این ضبط بر اساسی نیست نام خوارزم در اوستا خوارزم و در کتیبه های هخامنشی (بپارسی باستان) هوارزمیش آمده است. (مقدمۀ ج 1 برهان چ معین)
قصبۀ مرکز بخش خرقان تابع شهرستان ساوه و واقع در کوهستان است، محلی سردسیر و سکنۀ آن 1067 تن است که آب آن از رودخانه است، محصول آن غلات و سیب زمینی و بادام و شغل اهالی زراعت و گله داری وراه آن مالرو است، از طریق اوجان ماشین میتوان برد، دبستان و پاسگاه ژاندارمری دارد، مزرعۀ ازناو و کهک جزء این ده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
قصبۀ مرکز بخش خرقان تابع شهرستان ساوه و واقع در کوهستان است، محلی سردسیر و سکنۀ آن 1067 تن است که آب آن از رودخانه است، محصول آن غلات و سیب زمینی و بادام و شغل اهالی زراعت و گله داری وراه آن مالرو است، از طریق اوجان ماشین میتوان برد، دبستان و پاسگاه ژاندارمری دارد، مزرعۀ ازناو و کهک جزء این ده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
سنت. نام ملکۀ فرانسه. وی در حدود سال 520 میلادی در تورن تولد یافت و در سال 587 میلادی در پواتیه مرد. هنوز بسن ده سالگی نرسیده بود که کلوتر اول پادشاه فرانسه، برتر پدر او را که پادشاه تورن بود و دو عمویش را کشت و او را نیز به اسیری برد
سنت. نام ملکۀ فرانسه. وی در حدود سال 520 میلادی در تورن تولد یافت و در سال 587 میلادی در پواتیه مرد. هنوز بسن ده سالگی نرسیده بود که کلوتر اول پادشاه فرانسه، برتر پدر او را که پادشاه تورن بود و دو عمویش را کشت و او را نیز به اسیری برد
در مجمل التواریخ و القصص یکی از شهرهای اقلیم پنجم را بنام طرازبند آورده، ولی در حاشیۀ کتاب مذکور از کتاب اعلاق النفیسه ابن رسنه کلمه نامبرده را به ’طراربند’ تصحیح نموده است. رجوع به طراربند شود. (مجمل التواریخ و القصص ص 480)
در مجمل التواریخ و القصص یکی از شهرهای اقلیم پنجم را بنام طرازبند آورده، ولی در حاشیۀ کتاب مذکور از کتاب اعلاق النفیسه ابن رسنه کلمه نامبرده را به ’طراربند’ تصحیح نموده است. رجوع به طراربند شود. (مجمل التواریخ و القصص ص 480)
سینه بند. (فرهنگ اوبهی). سینه بند طفلان و آن را بازرنگ نیز گویند. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). باژرند. بازرنگ. باژرنگ. سینه بند باشد. شاعر گوید: در کام ما حلاوت شهد شهادت است درمهد بسته اند بر این شکل بازرند. (فرهنگ سروری نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف).
سینه بند. (فرهنگ اوبهی). سینه بند طفلان و آن را بازرنگ نیز گویند. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). باژرند. بازرنگ. باژرنگ. سینه بند باشد. شاعر گوید: در کام ما حلاوت شهد شهادت است درمهد بسته اند بر این شکل بازرند. (فرهنگ سروری نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف).
دهی است از دهستان مرکزی بخش صفی آباد شهرستان سبزوار که در 42 هزارگزی جنوب باختر صفی آباد و 12 هزارگزی جنوب راه آهن قرار دارد. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و دارای 600 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات، پنبه، میوه و شغل مردمش زراعت و باغداری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9). سابقاً این ده بازقن خوانده میشده است. رجوع به حواشی تاریخ بیهق ص 327 شود
دهی است از دهستان مرکزی بخش صفی آباد شهرستان سبزوار که در 42 هزارگزی جنوب باختر صفی آباد و 12 هزارگزی جنوب راه آهن قرار دارد. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و دارای 600 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات، پنبه، میوه و شغل مردمش زراعت و باغداری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9). سابقاً این ده بازقن خوانده میشده است. رجوع به حواشی تاریخ بیهق ص 327 شود
دهی است از دهستان مرکزی بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه، واقع در 12 هزارگزی شمال رشخوار، دامنه، معتدل. دارای 3 تن سکنه. آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت، راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان مرکزی بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه، واقع در 12 هزارگزی شمال رشخوار، دامنه، معتدل. دارای 3 تن سکنه. آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت، راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)