که قدی دراز دارد. طویل القد. درازقامت. بلندبالا. بلنداندام: آنچه کوتاه جامه شد جسدش کردم از نظم خود درازقدش. نظامی. عَشَنَّق،سبک و کم گوشت درازقد. (از منتهی الارب). عَیْهَمی ّ، سطبر درازقد. (منتهی الارب)
زَردچوبه، غدۀ زیرزمینی و زرد رنگ گیاهی علفی با برگ های بیضی شکل به همین نام که به عنوان ادویه و دارو مصرف می شود، این غده ها در اطراف ساقۀ زیرزمینی تولید می شود، زَرچوبه، هُرد