- راده
- فایده، نفع، سود
معنی راده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دوست داشتن
کامش، پشتکار، آهنگ، خواست، یازش
خرده های آهن
زره گری زره سازی
واحد جراد یک ملخ
زینسازی
عراده، واحد شمارش توپ، از آلات جنگی شبیه منجنیق که برای پرتاب کردن سنگ به کار می رفته
ریزه های فلز که هنگام کوبیدن یا سوهان زدن آن می ریزد، سونش، ساوآهن
ناوچه تند رو، درفش، کرجی مونث طراد، کشتی تند رو، قایق زورق، علم درفش رایت
نیرویی ارادی و نفسانی که شخص را برای رسیدن به هدف وادار به انجام عمل می کند، خواست، میل، قصد، تصمیم جدّی، در تصوف علاقۀ درونی سالک برای رسیدن به حق و حقیقت
قایق، کرجی، زورق
Volition
Willenskraft
volição
volontà
volición
volition
ความตั้งใจ
kehendak
تواصليٌّ
इच्छा
רָצוֹן