جدول جو
جدول جو

معنی راح - جستجوی لغت در جدول جو

راح
شادمانی، نشاط، خمر، شراب، باده
راح روح: راه روح، در موسیقی، گوشه ای در دستگاه شور، لحنی از سی لحن باربد
تصویری از راح
تصویر راح
فرهنگ فارسی عمید
راح
شادمانی، (منتهی الارب) (آنندراج)، ارتیاح یعنی نشاط، گویند: فقدت راحی فی الشباب، یعنی ارتیاحی، (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) :
ای دریغا مرغ خوش الحان من
راح روح و روضه و ریحان من،
مولوی،
، پنجه، (منتهی الارب)، کف های دست، (آنندراج)، جمع واژۀ راحه است که بمعنی کف دست باشد، (از اقرب الموارد)، راه، (غیاث اللغات)، قرار گرفتن، (غیاث اللغات) (آنندراج)، یوم راح، روز سخت باد، (منتهی الارب)، شراب، (منتهی الارب) (آنندراج)، خمر، (اقرب الموارد) :
از خوردن راح ای جمال احرار
دانم که نه بر توبه نصوحی،
سوزنی،
دست جم چون راح ریحانیت داد
خوان جم را خل خرمایی فرست،
خاقانی،
شعر من شد نقل عقل و راح روح
پس روا داری مرا اندوهگین،
خاقانی،
در صبوح آن راح ریحانی بخواه
دانۀ مرغان روحانی بخواه،
خاقانی،
راح ریحانی ار بدست آری
تو و ریحان و راح و رای صبوح،
خاقانی،
راح و ریحان که مجلس آراید
نوش و نقلی که بزم را شاید،
نظامی،
راح گلگون چو گلشکر خنده
پخته گشته در آتش زنده،
نظامی،
از افراط و انهماک در معاطات کاسات راح از صباح تا رواح مرضی روی نمود، (جهانگشای جوینی)،
تخت زمرد زده ست گل بچمن
راح چون لعل آتشین دریاب،
حافظ،
همچون لب خود مدام جان می پرور
زان راح که روحیست بتن پرورده،
حافظ
نام نوایی است از موسیقی، رجوع به لغت نامه ذیل لغت آهنگ شود
لغت نامه دهخدا
راح
صحرایی است در راه یمامه به بصره میان بنبان و جرباء، (از معجم البلدان ج 4)
لغت نامه دهخدا
راح
شاد شدن
تصویری از راح
تصویر راح
فرهنگ لغت هوشیار
راح
شادمانی، باده، شراب
تصویری از راح
تصویر راح
فرهنگ فارسی معین
راح
باده، شراب، صهبا، مل، می، سرور، شادمانی، شعف، نشاط
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راحل
تصویر راحل
(دخترانه)
مهاجر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راحت
تصویر راحت
آسوده مثلاً زندگی راحت، آسان مثلاً کار راحت، آسایش، آسودگی، آرامش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راحل
تصویر راحل
کوچ کننده، کنایه از وفات یافته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راحم
تصویر راحم
کسی که رحمت می آورد، رحم کننده، بخشاینده، آمرزنده، مهربان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راحه
تصویر راحه
پنجه هبک، شادمانی آسایش، آساینده، رستی (تعطیل)، دلخواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راحم
تصویر راحم
بخشاینده، آموزنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راحل
تصویر راحل
کوچ کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راحت
تصویر راحت
شادمانی، آسایش و سرور، آرام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راحل
تصویر راحل
((حِ))
کوچ کننده، رحلت کننده، جمع راحلین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راحم
تصویر راحم
((حِ))
رحم کننده، بخشاینده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راحت
تصویر راحت
((حَ))
آسودگی، آسایش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راحت
تصویر راحت
آسان، آسوده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از راحت
تصویر راحت
Snugly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از راحت
تصویر راحت
confortablement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از راحت
تصویر راحت
아늑하게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از راحت
تصویر راحت
心地よく
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از راحت
تصویر راحت
בנוחות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از راحت
تصویر راحت
dengan nyaman
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از راحت
تصویر راحت
आराम से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از راحت
تصویر راحت
knus
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از راحت
تصویر راحت
comodamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از راحت
تصویر راحت
cómodamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از راحت
تصویر راحت
confortavelmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از راحت
تصویر راحت
舒适地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از راحت
تصویر راحت
przytulnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از راحت
تصویر راحت
зручно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از راحت
تصویر راحت
gemütlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از راحت
تصویر راحت
уютно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از راحت
تصویر راحت
rahatça
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی