معنی راحم - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با راحم
راحم
- راحم
- کسی که رحمت می آورد، رحم کننده، بخشاینده، آمرزنده، مهربان
فرهنگ فارسی عمید
راحم
- راحم
- مهربانی کننده. (منتهی الارب). رحم کننده. (آنندراج). رحم کننده وبخشایشگر. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، شاه راحم، گوسپند آماسیده زهدان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
راحه
- راحه
- پنجه هبک، شادمانی آسایش، آساینده، رستی (تعطیل)، دلخواه
فرهنگ لغت هوشیار