اسفرزه، گیاهی بیابانی از خانوادۀ بارهنگ با دانه های ریز قهوه ای رنگ و لعاب دار که مصرف دارویی دارد، اسبغول، اسپرزه، اسپغول، اسپیوش، اسفیوش، بزرقطونا، بشولیون، بنگو، سابوس، سپیوش، شکم پاره
اِسفَرزه، گیاهی بیابانی از خانوادۀ بارهنگ با دانه های ریز قهوه ای رنگ و لعاب دار که مصرف دارویی دارد، اَسبغول، اِسپَرزه، اَسپغول، اِسپیوش، اَسفیوش، بَزرِقَطونا، بِشولِیون، بَنگو، سابوس، سِپیوش، شِکَم پاره
مصدر به معنی رجف. (ناظم الاطباء). جنبیدن. (منتهی الارب) (آنندراج). سخت جنبیدن و حرکت کردن، جنبیدن و لرزیدن زمین. (از اقرب الموارد). رجوع به رجف شود، آماده شدن قوم جنگ را. (از اقرب الموارد) ، پیچیدن صدای تندر در ابر، آرام نگرفتن شخص به سبب ترسی که بدو دست داده. (از اقرب الموارد) ، جنبانیدن. (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به رجف شود
مصدر به معنی رَجْف. (ناظم الاطباء). جنبیدن. (منتهی الارب) (آنندراج). سخت جنبیدن و حرکت کردن، جنبیدن و لرزیدن زمین. (از اقرب الموارد). رجوع به رجف شود، آماده شدن قوم جنگ را. (از اقرب الموارد) ، پیچیدن صدای تندر در ابر، آرام نگرفتن شخص به سبب ترسی که بدو دست داده. (از اقرب الموارد) ، جنبانیدن. (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به رجف شود
به زبان سمرقندی اسفرزه وبزر قطونا، (ناظم الاطباء)، به زبان سغدی سمرقندی بذر قطونا، و آن تخمی است معروف، (برهان) (آنندراج) (لغت فرس اسدی)، بذر قطونا که امروزه بین پزشکان معاصربه تخم اسپرزه یا اسفرزه معروف است، (یادداشت مؤلف)، ماست باشد، (لغت فرس اسدی ص 246)
به زبان سمرقندی اسفرزه وبزر قطونا، (ناظم الاطباء)، به زبان سغدی سمرقندی بذر قطونا، و آن تخمی است معروف، (برهان) (آنندراج) (لغت فرس اسدی)، بذر قطونا که امروزه بین پزشکان معاصربه تخم اسپرزه یا اسفرزه معروف است، (یادداشت مؤلف)، ماست باشد، (لغت فرس اسدی ص 246)