معنی روف روف(تَ لَغْ غُ) آرمیدن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). سکون و از رأفه نیست. (از اقرب الموارد) ، بخشودن، مهربانی کردن، مهربانی. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) لغت نامه دهخدا