جدول جو
جدول جو

معنی روف

روف
اسفرزه، گیاهی بیابانی از خانوادۀ بارهنگ با دانه های ریز قهوه ای رنگ و لعاب دار که مصرف دارویی دارد، اسبغول، اسپرزه، اسپغول، اسپیوش، اسفیوش، بزرقطونا، بشولیون، بنگو، سابوس، سپیوش، شکم پاره
تصویری از روف
تصویر روف
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با روف

روف

روف
به زبان سمرقندی اسفرزه وبزر قطونا، (ناظم الاطباء)، به زبان سغدی سمرقندی بذر قطونا، و آن تخمی است معروف، (برهان) (آنندراج) (لغت فرس اسدی)، بذر قطونا که امروزه بین پزشکان معاصربه تخم اسپرزه یا اسفرزه معروف است، (یادداشت مؤلف)، ماست باشد، (لغت فرس اسدی ص 246)
لغت نامه دهخدا

روف

روف
آرمیدن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). سکون و از رأفه نیست. (از اقرب الموارد) ، بخشودن، مهربانی کردن، مهربانی. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا