دهی است از دهستان قلعه تل که در بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 900 تن سکنه دارد که از طایفۀ کرد هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان قلعه تل که در بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 900 تن سکنه دارد که از طایفۀ کرد هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
تیز کردن آتش. (زوزنی) (آنندراج). برافروختن آتش را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) ، گلو بریدن. (زوزنی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). گلو بریدن گوسپند و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) ، (اصطلاح فقه) ذبح شرعی است و آن رفتن خون متعارف است از حیوان بسبب قطع اوداج اربعه در حیوانی که او را نفس سانکه بود. رجوع به ذبح شود، برافروخته شدن آتش جنگ. (المنجد) ، کلانسال گردیدن مرد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کلانسال و تناور گردیدن مرد. (اقرب الموارد) (المنجد)
تیز کردن آتش. (زوزنی) (آنندراج). برافروختن آتش را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) ، گلو بریدن. (زوزنی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). گلو بریدن گوسپند و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) ، (اصطلاح فقه) ذبح شرعی است و آن رفتن خون متعارف است از حیوان بسبب قطع اوداج اربعه در حیوانی که او را نفس سانکه بود. رجوع به ذبح شود، برافروخته شدن آتش جنگ. (المنجد) ، کلانسال گردیدن مرد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کلانسال و تناور گردیدن مرد. (اقرب الموارد) (المنجد)