جدول جو
جدول جو

معنی ذکری - جستجوی لغت در جدول جو

ذکری
(ذِ را)
اسم مصدر از ذکر. تذکیر. یاد. یادآوردن. یادآوری. یادکرد. (دهار). یاد کردن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). تذکار. تذکیر. ذکر. تذکر، بیان کردن. خلاف نسیان، قیامت. ساعت. رستخیز. رستاخیز، توبه. انابه. بازگشت از گناه: و انّی له الذکری، وعظ. پند. اندرز. عبرت: و ذکری لاولی الالباب. و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: و ذکری مصدر است بمعنی ذکر. ومصدری بر وزن فعلی جز ذکری در زبان عرب نیامده است:مانند این آیات: و ذکری للمؤمنین. و ذکری لاولی الالباب. و انّی له الذکری
لغت نامه دهخدا
ذکری
ابراهیم افندی. از متأخرین شعرای عثمانی است. مولد اوبه سال 1210 هجری قمری در اوزیجه نزدیک شهر بلگراد صربستان. و او در بوسنه به تحصیل مقدمات علوم پرداخت وسپس به موطن خویش بازگشت. و در آنجا بنام کوچک مشهور است وی بترکی شعر می گفته است و بیت ذیل از اوست:
جوش ایدلدن بیت قلبمده خم صهبای عشق
بر عجب حالت گتوردی نفسمه سودای عشق.
(از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
ذکری
یاد آوردن، تذکیر، بیان کردن
تصویری از ذکری
تصویر ذکری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چکری
تصویر چکری
ریواس، گیاهی علفی و پایا با ساقه های نازک سفید و ترش مزه که مصرف خوراکی دارد، زرنیله، ریواج، ریباس، رواس، برای مثال در قهستان به نام دولت تو / شاید ار قند آید از چکری (شمس فخری - مجمع الفرس - چکری)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پکری
تصویر پکری
گیجی، سرگشتگی، افسردگی، نومیدی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکری
تصویر شکری
شکردار، شیرین، به رنگ شکر
فرهنگ فارسی عمید
(مُ ذَکْ کِ)
عمل مذکر. واعظی. رجوع به مذکر شود: چون علم شرع که در روزگار قضا... و مذکری نرود. (قابوسنامه از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سکری
تصویر سکری
مونث سکران مست زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هکری
تصویر هکری
زراعتی که باآب باران حاصل دهد، دیم دیمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکری
تصویر شکری
منسوب به شکر، رنگ زرد مایل به سرخ
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده اندیشه مند در خود فرو رفته، مینیتیک سگالی مربوط به فکر متعلق به اندیشه: هیچ همی نماید ترا که نامی و حسی و فکری هر یک نفسی است جدا، متفکر اندیشه مند: حالت هر روز را نداری فکری و پژمرده هستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پکری
تصویر پکری
افسردگی نومیدی، گیجی سرگشتگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چکری
تصویر چکری
ریواس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذفری
تصویر ذفری
گوشکوژ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذکره
تصویر ذکره
آوازه، تیزی در آدمی یا در شمشیر، جمع ذکر، مردان نرینگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذکیر
تصویر ذکیر
نیکو یاد گیرنده، نیکو حافظه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بکری
تصویر بکری
بکر داشتن، بکر بودن
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده اندرز گویی (اندرز گوی واعظ زیرا که وعظ در تازی برابر است با پند و اندرز) شغل مذکر واعظی: چون علم شرع که در روزگارقضالله و مذکری نرود و نفع دنیا بعالم نرسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکری
تصویر تکری
روی در هم کشیدن روی ترش کردن، ناخوشداشت، دست کم گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هکری
تصویر هکری
((هُ))
زراعتی که با آب باران حاصل دهد، دیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چکری
تصویر چکری
((چُ))
ریواس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فکری
تصویر فکری
((فِ کْ))
اهل فکر، اندیشمند، اندوهگین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فکری
تصویر فکری
Intellectual, Platonic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فکری
تصویر فکری
intellectuel, platonique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فکری
تصویر فکری
intelektual, platonik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از فکری
تصویر فکری
बौद्धिक , प्लेटोनिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فکری
تصویر فکری
intellectueel, platonisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فکری
تصویر فکری
intellettuale, platonico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فکری
تصویر فکری
intelectual, platônico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فکری
تصویر فکری
intelectual, platónico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فکری
تصویر فکری
інтелектуальний , платонічний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فکری
تصویر فکری
intelektualny, platoński
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فکری
تصویر فکری
intellektuell, platonisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فکری
تصویر فکری
интеллектуальный , платонический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فکری
تصویر فکری
지적인 , 플라톤적인
دیکشنری فارسی به کره ای