جدول جو
جدول جو

معنی ذومقول - جستجوی لغت در جدول جو

ذومقول(مِ وَ)
صاحب زبان فصیح و گویا
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مومول
تصویر مومول
مرضی که در چشم پیدا می شود، برای مثال تیر تو مفتاح شد در کار فتح قلعه ها / تیر تو مومول شد در دیده های دیده بان (عسجدی - ۸۲)
فرهنگ فارسی عمید
ابن الاثیر در المرصع گوید: ذیقوس نام وادیی است و در شعر ابو صخر هذلی آمده است:
فاعلام ذی قوس بادهم ساکب،
لغت نامه دهخدا
(مُ قَوْ وَ)
بار بار گفته شده. مقوّله و گویند کلام مقول وکلمه مقوله. (ناظم الاطباء). و رجوع به مقوله شود
لغت نامه دهخدا
(ذَ)
تخم گزر دشتی. تخم جزر بری. تخم زردک وحشی. دوقو
لغت نامه دهخدا
(تَ قَذْ ذُ)
نرم رفتن
لغت نامه دهخدا
(ذَ)
شتر مادۀ نرم رو. ج، ذمّل
لغت نامه دهخدا
(قَ)
وادنگ. دبه. نکول. انکار پس از اقرار. رد. نکول پس از قبول. بازگشتن از گفتار و وعده خود. (یادداشت مؤلف).
- واقول آوردن، پس از اعتراف انکار کردن. دبه درآوردن. واقول درآوردن. نکول کردن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
علتی است که در چشم پیدا می شود، (انجمن آرا) (برهان) (آنندراج)، بیماری در چشم، (ناظم الاطباء)، علتی است در چشم، (لغت فرس اسدی) (فرهنگ اوبهی) (از تحفۀ حکیم مؤمن) :
تیغ تو مفتاح شد در کار فتح قلعه ها
تیر تو مومول شد در دیده های دیده بان،
عسجدی
لغت نامه دهخدا
(مَ)
ظاهراً از قمل (ملخ) گرفته شده، یعنی ملخ زده: زمینهای مزرعه های ممقول برشاشۀ آن مبلول گردد. (ترجمه محاسن اصفهان ص 41)
لغت نامه دهخدا
خداوند دارائی، توانگر، مرد باخواسته، مالدار، غنی
لغت نامه دهخدا
(اَ)
نام وادیی باشد در طریق یمامه به مکه. و بدانجا جنگی میان بعض قبائل روی داده است که بیوم ذواول معروف است، موضعی است از دیار غطفان بدو روزه راه از ضرغد و دو کوه طی. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
در کشاف اصطلاحات الفنون آمده است: نزد صوفیه آنکه خلق را ظاهر بیند و حق را باطن و حق نزد او آئینۀ خلق باشد. آئینه پنهان گردد بصورتی که ظاهر بود در آئینه. و این احتجاب مطلق بمقید است. (شعر) :
خلق پیدا بیند و حق را نهان
اینچنین بینند یعنی عاقلان.
ذوالعین و ذوالعقل آنکه خلق را و حق را با یکدیگر می بیند. و ذوالعین آنکه حق را ظاهر بیند و خلق را آئینۀ حق داند. کذا فی کشف اللغات. و در اصطلاحات گفته که ذوالعین آن است که حق را آشکار و خلق را نهان بیند. و نزد چنین کس خلق آئینۀ حق باشد. چه حق نزد او آشکار و خود را نموده است. و پنهانی خلق در حق مانند پنهانی صورت در آئینه باشد. و ذوالعقل و العین کسی است که حق را در خلق و خلق را در حق بیند و یکی را پردۀ دیگری قرار ندهد بلکه ببیند وجود واحدی را بعینه از روئی حق و از دیگر روی خلق. پس محجوب نشود بواسطۀ کثرت از شهود وجه واحد احد بذاته. و مزاحمت ندهد در شهود او کثرت ظاهر احدیت ذاتی را که در حال تجلی است - انتهی
لغت نامه دهخدا
اتانی ذوقال ذوقال آمد مرا گوینده ای
لغت نامه دهخدا
هو من قولهم خذها الی عشر من ذی قبل، ای فیما یستقبل. (المرصع). و رجوع به ذوانف شود
لغت نامه دهخدا
(قُوْ وَ)
صاحب قوّت. نیرومند. خداوند قوّه: ذی قوّه عند ذی العرش مکین. (قرآن 81 / 20) صاحب قوت نزد خداوند عرش بامنزلت. (تفسیر ابوالفتوح ص 479 جمع واژۀ 5) و در تفسیر آن گوید: خداوند قوه است و مکین و ممکن بنزدیک خدای عرش. (ج 5 ص 482)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
گفته شده. مقوول. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). گفته شده. (ناظم الاطباء).
- مقول قول، در اصطلاح نحویان، مفعول قول است. (از اقرب الموارد). مثلاً در عبارت ’قال علی (ع) : الناس نیام واذا ماتوا انتبهوا’، جملۀ ’الناس نیام و...’ مقول قول است.
، در اصطلاح فلسفه، محمول. مقول در جواب ماهو یعنی آنچه در مقام سؤال از ماهیت شی ٔ گفته و حمل شود و به عبارت دیگر ذاتیات نوعی و جنسی اشیاء را گویند. (از فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی). و رجوع به مقولات شود
لغت نامه دهخدا
جایگاهی بمدینه که وفد مصر بزمان خلافت عثمان بدانجا فرود آمدند. (حبیب السیر جزو 4 از ج 1 ص 172 س آخر). و رجوع به ذی مروه شود
لغت نامه دهخدا
(عُ)
که ساقها بهم نزدیک و رانها از یکدیگر گشاده دارد، آدمی یا اسپ
لغت نامه دهخدا
(عُ)
نام اسپ حوطبن ابی جابر است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
نام جایگاهی است و در حدیث آمده است که به آخر الزمان بدانجا جنگی میان مسلمانان و رومیان خواهد بود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
احمد بن زید بن سددبن حمیرالاصغر. نام ملکی از حمیر
لغت نامه دهخدا
(لَقْ وَ)
عقاب سیاه گون
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذومال
تصویر ذومال
توانگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوقول
تصویر دوقول
دو زبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشقول
تصویر خوشقول
خوش زبان پیمان پاد
فرهنگ لغت هوشیار
خداوند عقل بخرد، آنکه خلق را ظاهر بیند و حق را باطن و حقنزد او آیینه خلق باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقول
تصویر مقول
گفته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مومول
تصویر مومول
علتی که در چشم پیدا میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واقول
تصویر واقول
وادنگ انکار دبه نکول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقول
تصویر مقول
((مَ))
گفته شده، گفتار، محمول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذوعقل
تصویر ذوعقل
((عَ))
صاحب خرد، آن که خلق را ظاهر بیند و حق را باطن و حق نزد او آیینه خلق باشد. (ذوالعقل)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مومول
تصویر مومول
بیماری درد چشم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واقول
تصویر واقول
((قَ یا قُ))
انکار، دبه، نکول
فرهنگ فارسی معین