- ذولان
- شغال، گرگ
معنی ذولان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گرگ، شغال
آب شدن، گداختن، گدازش گداز. گداز، جمع ذئب گرگان گرگها
فرانسوی غلتان
تگوری گردیدن ترکتازی تاخت و تاز گشتن گرد بر آمدن گردیدن دور زدن، تاختن تاخت زدن، تاخت و تاز. خاک، سنگریزه ها که باد از جائی بجائی برد
ترکی شونده
پیل زهره تازی از گیاهان چکیده پیل زهره در چشم کشند
کمند
ذئب ها، گرگها، جمع واژۀ ذئب
گداختن، گداخته شدن، سخت شدن گرمی آفتاب
کمند، طنابی بلند با سری حلقه مانند برای گرفتار کردن انسان یا حیوان، آنچه به وسیلۀ آن کسی را اسیر و گرفتار کنند، دام مثلاً پسرک سرانجام در در کمند او افتاد، زلف، گیسو
اسب تاختن، تاخت و تاز کردن، کنایه از گردیدن، دور زدن، حرکت کردن، کنایه از قدرت نمایی، کنایه از خودنمایی
دارویی که برای معالجۀ لقوه به کار می رفته
بام خانه، بلندی و ارتفاع، نردبان
بام خانه، بلندی و ارتفاع، نردبان
تازی گشته گور خر هندی
فرانسوی تازی گشته کبک آمریکایی از پرندگان
جنس نر از گیاه اسل نی بوریا، دارویی که از بیخ درخت شمشاد سازند
معده موجودات اهریمنی
خوار