جدول جو
جدول جو

معنی ذوحیات - جستجوی لغت در جدول جو

ذوحیات
دارای حیات، زنده، جاندار
تصویری از ذوحیات
تصویر ذوحیات
فرهنگ فارسی عمید
ذوحیات
(حَ)
رجوع به بذی حیات شود
لغت نامه دهخدا
ذوحیات
دارای حیات جاندار جانور
تصویری از ذوحیات
تصویر ذوحیات
فرهنگ لغت هوشیار
ذوحیات
((حَ))
دارای حیات، زنده، جاندار، ذی حیات
تصویری از ذوحیات
تصویر ذوحیات
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

که ابتدا در آب زندگی می کنند و هنگامی که نموشان کامل شد از آب خارج میشوند و در خشکی هم حرکت می کنند مانند قورباغه، دوزیستان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذی حیات
تصویر ذی حیات
دارای حیات، زنده، جاندار
فرهنگ فارسی عمید
آبی است میان مکه و بصره
لغت نامه دهخدا
(حَ تَ)
حیوان که گاه در آب و گاه در خشکی زید. چون غوک و بعض مارهای آبی و غیره. دوزیست
لغت نامه دهخدا
(حی یا)
جمع واژۀ روحیه، آنچه منسوب و متعلق به روح باشد. رجوع به روحیه و فرهنگ رازی شود، در تداول کنونی به معنی مجموعۀ اخلاق و رفتار و کیفیات نفسانی و حالات روانی اطلاق میشود
لغت نامه دهخدا
(ذَ / ذُو قی یا)
علوم و فنون ذوقیه شعر و موسیقی و نقاشی و متفرعات آن، چون حجاری و حکاکی و خوشنویسی و مانند آن. صنایع نفیسه. صنایع ظریفه.
لغت نامه دهخدا
تصویری از توحشات
تصویر توحشات
جمع توحش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوطیات
تصویر سوطیات
تاژک ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوسیات
تصویر سوسیات
شپشگیان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع شطحیه، ژاژ ها شطحیه سخنانی که ظاهر آن خلاف شرع باشد و عرفای کامل در شدت وجد و حال آن ها را بر زبان رانند مانند انا الحق گفتن حسین بن منصور حلاج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوکیات
تصویر شوکیات
خار پوستان جانوران خار پوست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذی حیات
تصویر ذی حیات
دارای حیات جاندار جانور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحیات
تصویر صاحیات
شراب خالص و پاکیزه، سخن خالص و بی آمیغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلحیات
تصویر طلحیات
راسته کنه ها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع لوزیه، از ریشه پارسی لوزینه ها جمع لوزیه، حلوای بادام (غیاث)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع موذیه، از ریشه پارسی موتکان، گزند رسانان، خرفستران، جانوران زیانکار و گزند رسان
فرهنگ لغت هوشیار
نخستین ها، بن ها نمودها، جمع اولیه: نخستینهااولها، تصورات و تصدیقات بدیهی و قضایای ضروری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذعریات
تصویر ذعریات
دم جنبانکیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوغیات
تصویر بوغیات
آغازیان انگلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بومیات
تصویر بومیات
بوفیان تیره چغدها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذراحیات
تصویر ذراحیات
آله کلویان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذاریات
تصویر ذاریات
جمع ذاریه، بادها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذو حیاتی
تصویر ذو حیاتی
ذو حیات بودن: دو زیستی
فرهنگ لغت هوشیار
بمعنی مجموعه اخلاق و رفتار و کیفیات نفسانی و حالات روانی اطلاق میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذو حیات
تصویر ذو حیات
ذی حیات: جاندار
فرهنگ لغت هوشیار
جانوری که هم در آب بتواند زندگی کند و هم در خاک فردی ازشاخه ذوحیاتین ها دوزیست، در تدوال (ذوحیاتین) بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوقیات
تصویر ذوقیات
کارهای ذوقی، فعالیت، هایی که باعث ارضای روحی یا سرگرمی می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذوحیاتین
تصویر ذوحیاتین
((حَ تَ))
صاحب دو زندگانی، دوزیستان. در اصطلاح جانور شناسی جانورانی که ابتدا در آب زندگی می کنند و هنگامی که نموشان کامل شد از آب خارج می شوند و در خشکی ادامه حیات می دهند، مانند، غورباقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذی حیات
تصویر ذی حیات
((حَ))
دارای حیات، زنده، جاندار، ذو حیات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شطحیات
تصویر شطحیات
((شَ یّ))
جمع شطحیه، سخنانی که ظاهر آن خلاف شرع باشد
فرهنگ فارسی معین
خلقیات، رسوم، عادات
فرهنگ واژه مترادف متضاد