معنی شطحیات - فرهنگ فارسی معین
معنی شطحیات
شطحیات((شَ یّ))
جمع شطحیه، سخنانی که ظاهر آن خلاف شرع باشد
تصویر شطحیات
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با شطحیات
شطحیات
شطحیات
جمع شطحیه، ژاژ ها شطحیه سخنانی که ظاهر آن خلاف شرع باشد و عرفای کامل در شدت وجد و حال آن ها را بر زبان رانند مانند انا الحق گفتن حسین بن منصور حلاج
فرهنگ لغت هوشیار
شطحیات
شطحیات
سخنان خلاف شرع، کلماتی که ظاهر آن ها خلاف شرع باشد مانند اناالحق گفتن حسین بن منصور حلاج
فرهنگ فارسی عمید
شحیات
شحیات
دهی از دهستان چنانۀ بخش شوش شهرستان دزفول. دارای 400 تن سکنه، آب آن از رود خانه کرخه، محصول آن غلات، برنج و کنجد است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
شطحات
شطحات
شطحیات. کلمات کفرآمیز که صوفیان در حال بیخودی بر زبان رانند. (یادداشت مؤلف). عباراتی که صوفیان در حال وجد و غلبۀ شهود حق بر زبان رانند بطوری که جز خدای در آن هنگام چیزی نبینند، مانند انا الحق و لیس فی الجبه غیر اﷲ. (از اقرب الموارد). رجوع به شطحیات و شطح شود
لغت نامه دهخدا
روحیات
روحیات
بمعنی مجموعه اخلاق و رفتار و کیفیات نفسانی و حالات روانی اطلاق میشود
فرهنگ لغت هوشیار
شرطیات
شرطیات
جمع شرطیه، سامه داران جمع شرطیه، قضایایی هستند که حکم در آن ها معلق به حصول اموری دیگر باشد مقابل حملیات
فرهنگ لغت هوشیار
شخصیات
شخصیات
مونث شخصی: امر شخصیه، قضیه ای که موضوع آن شخص و فرد معین باشد مانند زید عالم است مقابل محصوره که موضوع آن کل یا بعض است، جمع شخصیات
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.