جدول جو
جدول جو

معنی ذوحق - جستجوی لغت در جدول جو

ذوحق(حَق ق)
سزاوار. صاحب حق و در فارسی تنها ذی حق گویند. رجوع بذی حق شود
لغت نامه دهخدا
ذوحق
ذی حق: هده دار صاحب حق مستحق، بر حق مقابل مبطل
تصویری از ذوحق
تصویر ذوحق
فرهنگ لغت هوشیار
ذوحق((حَ قّ))
دارنده حق، برحق، ذی حق
تصویری از ذوحق
تصویر ذوحق
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ذوق
تصویر ذوق
خوشی و نشاط، چشیدن مزۀ چیزی، آزمودن طعم چیزی، چشایی، ذائقه، قوه ای که به وسیلۀ آن طعم چیزها ادراک می شود
ذوق کردن: به نشاط آمدن، اظهار شادی و مسرت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذواق
تصویر ذواق
چشیدن، چشیدن مزۀ چیزی، آزمودن طعم و مزۀ چیزی، طبع، طعم
فرهنگ فارسی عمید
(ذَوْ وا)
چاشنی گیر. (دهار) (مهذب الاسماء) ، مرد متلوّن، مرد ملول
لغت نامه دهخدا
(تَ قَ ثُ)
چشیدن. (تاج المصادر بیهقی). آزمودن مزه. ذوق. مذاق. مذاقه، کشیدن زه برای دریافتن سختی و نرمی کمان
لغت نامه دهخدا
(حَظْ ظ)
صاحب بهره: و در قرآن کریم آمده است: فخرج علی قومه فی زینته قال الذین یریدون الحیوه الدنیا یا لیت لنا مثل ما اوتی قارون انه لذو حظّ عظیم. (قرآن 28 / 79) و در ترجمه آن ابوالفتوح رازی گوید: پس بیرون شد بر گروه خود در زینت خود گفتند کسانی که میخواستند زندگانی دنیا را ای کاش ما را بود مانند آنچه داده شد قارون بتحقیق او هر آینه صاحب بهرۀ بزرگ است. (تفسیر ابوالفتوح ص 216 ج 4). و باز در سورۀ فصلت آیه 35 آمده است: و لاتستوی الحسنه و لا السیئه ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوه کأنه ولی حمیم و ما یلقیها الذین صبروا و ما یلقیها الا ذوحظعظیم، و نه یکسان است خوبی و نه بدی رو بگردان به آنکه آن نیکوتر است پس آنگاه میانۀ تو و میانۀ او دشمنی است همانا او دوستار مهربان است و نه داده شوندآنرا مگر کسانی که شکیبا شدند و نه داده شوند آن رامگر صاحب بهرۀ بزرگ. (تفسیر ابوالفتوح ص 544 ج 4)
لغت نامه دهخدا
(ذَ لَ)
تیزنای زبان. (مهذب الاسماء) : ذولق اللسان، تیزی هر چیزی. ذولق اللسان والسنان، کنار و کرانۀ زبان و نیزه و تیزی آن دو
لغت نامه دهخدا
(ذَ)
چاشنی. (دستورالاخوان قاضی خان بدر محمد دهّار). طعم چیزی
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذوح
تصویر ذوح
درشت رفتاری، گرد آوردن رمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوق
تصویر ذوق
چشیدن، چاشنی گرفتن، آزمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوحظ
تصویر ذوحظ
بهره مند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذولق
تصویر ذولق
تیزی، کرانه زبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذو حق
تصویر ذو حق
سزاوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذواق
تصویر ذواق
چشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوق
تصویر ذوق
((ذُ))
چشیدن، چشایی، در فارسی نشاط، بشاشت، خوشی، علاقه و استعداد برای یادگیری، لذت، اولین مرحله از مراحل شهود، کسی را کور کردن او را دلسرد و بی علاقه کردن، تو زدن، ناخوشایند بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذوق
تصویر ذوق
Tastefulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ذوق
تصویر ذوق
raffinement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ذوق
تصویر ذوق
smaakvolheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ذوق
تصویر ذوق
zariflik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ذوق
تصویر ذوق
세련됨
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ذوق
تصویر ذوق
上品さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ذوق
تصویر ذوق
טוּב טַעַם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ذوق
تصویر ذوق
keindahan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ذوق
تصویر ذوق
सुसंस्कृतता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ذوق
تصویر ذوق
изысканность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ذوق
تصویر ذوق
Geschmackvoll
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ذوق
تصویر ذوق
buen gusto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ذوق
تصویر ذوق
buon gusto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ذوق
تصویر ذوق
bom gosto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ذوق
تصویر ذوق
品味
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ذوق
تصویر ذوق
gustowność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ذوق
تصویر ذوق
витонченість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ذوق
تصویر ذوق
ladha nzuri
دیکشنری فارسی به سواحیلی