جدول جو
جدول جو

معنی ذوق

ذوق((ذُ))
چشیدن، چشایی، در فارسی نشاط، بشاشت، خوشی، علاقه و استعداد برای یادگیری، لذت، اولین مرحله از مراحل شهود، کسی را کور کردن او را دلسرد و بی علاقه کردن، تو زدن، ناخوشایند بودن
تصویری از ذوق
تصویر ذوق
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ذوق

ذوق

ذوق
خوشی و نشاط، چشیدن مزۀ چیزی، آزمودن طعم چیزی، چشایی، ذائقه، قوه ای که به وسیلۀ آن طعم چیزها ادراک می شود
ذوق کردن: به نشاط آمدن، اظهار شادی و مسرت کردن
ذوق
فرهنگ فارسی عمید