وادیی است بزمین شربه از دیار عبس و غطفان. لبید گوید: و یوم اجازت قله الحزن منهم مواکب تعلو ذا حساً و قنابل علی الصرصر انیات فی کل رحله و سوق عدال لیس فیهن مائل و کنانه بن عبد یا لیل گوید: سقی منزلی سعدی بدمخ و ذی حساً من الدلونوء مستهل و رائح علی ماعفا منه الزمان و ربما رعینا به الایام و الدهر صالح سقاط العذاری الوحی الانمیمه من الطرف مغلوباً علیه الجوانح. (معجم البلدان یاقوت باب حاء و سین). وابن الاثیر در المرصع گوید، معتمرین از اینجا احرام بندند
وادیی است بزمین شربه از دیار عبس و غطفان. لبید گوید: و یوم اجازت قله الحزن منهم مواکب تعلو ذا حساً و قنابل ُ علی الصرصر انیات فی کل رحله و سوق عدال لیس فیهن مائل و کنانه بن عبد یا لیل گوید: سقی منزلی سعدی بدمخ و ذی حساً من الدلونوء مستهل و رائح علی ماعفا منه الزمان و ربما رعینا به الایام و الدهر صالح سقاط العذاری الوحی الانمیمه من الطرف مغلوباً علیه الجوانح. (معجم البلدان یاقوت باب حاء و سین). وابن الاثیر در المرصع گوید، معتمرین از اینجا احرام بندند
صاحب کشاف اصطلاحات الفنون در ذیل کلمه سبعیه گوید: السبعیه فرقه من غلاه الشیعه. لقبوا بذلک لانهم زعموا ان النطقاء بالشریعه ای الرسل سبع: آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد و محمد المهدی سابع النطقاء و بین کل اثنین من النطقاء سبعه ائمه یتممون شریعته و لابد فی کل شریعه من سبعه، بهم یقتدی: امام یؤدی عن الله. حجه یؤدی عن ذلک الامام و یحمل علیه و یحتج به له و ذومصه یمص ای یا خذالعلم من الحجه. و ابواب و هم الدعاه..
صاحب کشاف اصطلاحات الفنون در ذیل کلمه سبعیه گوید: السبعیه فرقه من غلاه الشیعه. لقبوا بذلک لانهم زعموا ان النطقاء بالشریعه ای الرسل سبعُ: آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد و محمد المهدی سابع النطقاء و بین کل اثنین من النطقاء سبعه ائمه یتممون شریعته و لابد فی کل شریعه من سبعه، بهم یقتدی: امام یؤدی عن الله. حجه یؤدی عن ذلک الامام و یحمل علیه و یحتج به له و ذومصه یمص ای یا خذالعلم من الحجه. و ابواب و هم الدعاه..
گلوگیر. با غصّه: و طعاماً ذاغصه و عذابا الیماً. (قرآن 73 13/) و طعامی گلوگیر و شکنجۀ دردناک. (تفسیر ابوالفتوح ج 5 ص 415). و در تفسیر آن گوید: و طعامی با غصه که در گلوها بماند فرو نشود و بالا نیاید یقال غص باللقمه و شرق بالماء و شجی بالعظم اذا بقی فی الحلق. وطعام اهل دوزخ غسلین و زقوم باشد. (ایضاً ص 419)
گلوگیر. با غصّه: و طعاماً ذاغصه و عذابا الیماً. (قرآن 73 13/) و طعامی گلوگیر و شکنجۀ دردناک. (تفسیر ابوالفتوح ج 5 ص 415). و در تفسیر آن گوید: و طعامی با غصه که در گلوها بماند فرو نشود و بالا نیاید یقال غص باللقمه و شرق بالماء و شجی بالعظم اذا بقی فی الحلق. وطعام اهل دوزخ غسلین و زقوم باشد. (ایضاً ص 419)
ابن شراحیل فی نسب همدان و فی الازد حدان بن شمس بضم الشین المعجمه بن عمرو بن غالب بن عیمان بن نصر بن زهران هکذا فی النسخ و قیده الحافظ و غیره. و سعید بن ذی حدان التابعی یروی عن علی رضی الله عنه. قال ابن حبیب والیه. (ای الی ذوحدان بن شراحیل). ینسب الحدانیون. (تاج العروس). و ابن الاثیر در المرصع نسبت ابن شراحیل را بدین گونه آورده است: ذوحدّان بن شراحیل بن ربیعه ابن جشم. قاله ابن حبیب. (المرصع) لقب پدر سعید صحابی سعید بن ذوحدان است، لقب مردی از قبیلۀ همدان
ابن شراحیل فی نسب همدان و فی الازد حدان بن شمس بضم الشین المعجمه بن عمرو بن غالب بن عیمان بن نصر بن زهران هکذا فی النسخ و قیده الحافظ و غیره. و سعید بن ذی حدان التابعی یروی عن علی رضی الله عنه. قال ابن حبیب والیه. (ای الی ذوحدان بن شراحیل). ینسب الحدانیون. (تاج العروس). و ابن الاثیر در المرصع نسبت ابن شراحیل را بدین گونه آورده است: ذوحدّان بن شراحیل بن ربیعه ابن جشم. قاله ابن حبیب. (المرصع) لقب پدر سعید صحابی سعید بن ذوحدان است، لقب مردی از قبیلۀ همدان
نام آبهائی بنوفزاره را میان ربذه و نخل. و جای آن آبها را ذوحساء نامند. (معجم البلدان یاقوت). و ابن الاثیر در المرصع گوید: حساء جمعحسی است و آن آبی است که به ریگهای زیرین نفوذ کرده و برای برآوردن آن زمین را کنند. ابن رواحه گوید: اذا بلغتنی و حملت رحلی مسافه اربع بعد الحساء
نام آبهائی بنوفزاره را میان ربذه و نخل. و جای آن آبها را ذوحساء نامند. (معجم البلدان یاقوت). و ابن الاثیر در المرصع گوید: حساء جمعحسی است و آن آبی است که به ریگهای زیرین نفوذ کرده و برای برآوردن آن زمین را کنند. ابن رواحه گوید: اذا بلغتنی و حملت رحلی مسافه اربع بعد الحساء