جدول جو
جدول جو

معنی ذوالمریقب - جستجوی لغت در جدول جو

ذوالمریقب
در عقد الفرید، ذیل یوم المریقب لبنی عبس علی فزاره، آمده است: فالتقوا بذی المریقب من ارض الشربه فاقتتلوا، فکانت الشوکه فی بنی فزاره. قتل منهم عوف بن زید بن عمرو بن ابی الحصین احد بنی عدی بن فزاره و ضمضم ابوالحصین المری، قتله عنتره الفوارس، و نفر کثیر ممن لایعرف اسمائهم، فبلغ عنتره ان حصیناً و هرما ابنی ضمضم یشتمانه و یوعدانه، فقال فی قصیدته التی اولها:
هل غادرالشعراء من متردم
ام هل عرفت الدار بعد توّهم
یادارعبله بالجواء تکلمی
و عمی صباحاً دارعبله و اسلمی
و لقد خشیت بان اموت و لم تدر
للحرب دائره علی ابنی ضمضم
الشاتمی عرضی و لم اشتمهما
والناذرین اذا لم القهمادمی
ان یفعلا فلقد ترکت اباهما
جزرالسباع و کل نسر قشعم
لما رآنی قد نزلت اریده
ابدی نواجذه لغیر تبسم.
و فی هذه الوقعه یقول عنتره الفوارس:
و لقد علمت اذا التقت فرسانها
یوم المریقب ان ظنک احمق.
ص 19 و 20 جزء 6 و در ص 25 همان جزء ذیل یوم قطن آرد: فلما توافوا للصلح، وقفت بنوعبس بقطن، واقبل حصین ابن ضمضم، فلقی تیحان احد بنی مخزوم بن مالک فقتله بابیه ضمضم، و کان عنتره بن شدّاد قتله بذی المریقب..
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ذوالمناقب
تصویر ذوالمناقب
صاحب منقبتها، دارای هنرها و کارهای نیکو
فرهنگ فارسی عمید
(ذُلْ مَ قِ)
لقب محمد بن محمد بن القاسم بن احمد بن خدیو الاخسیکتی. و یاقوت بجای اخسیکتی اخسیکاتی و بدل ذوالمناقب ابن ابی المناقب آورده است و گوید: کنیت او ابوالوفاء و معروف به ابن ابی المناقب است. وی امام در لغت و ادیبی فاضل و صالح و عارف به ادب و تاریخ و نیکوشعر است. و وفات او در آخر ذی الحجۀ سال 522 هجری قمری بود. و از شعر اوست:
اذا المرء اعطی نفسه کل ما اشتهت
و لم ینهها تاقت الی کل باطل
و ساقت الیه الاثم و العار بالذی
دعته الیه من حلاوه عاجل.
و هم گوید:
ارحم اخی عبادالله کلهم
وانظر الیهم بعین اللطف و الشفقه
و قر کبیرهم و ارحم صغیرهم
و راع فی کل خلق وجه من خلقه.
و رجوع به ذوالفضائل در همین لغت نامه و ذیل کلمه احمد بن محمد بن القاسم در معجم الادباء شود
لقب محمد بن الطاهر بن علی بن زین العابدین بن حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام. مکنی به ابی الحسن. رجوع به محمد... شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذوالمناقب
تصویر ذوالمناقب
خداوند هنرها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوالمناقب
تصویر ذوالمناقب
((~. مَ قِ))
صاحب منقبت ها، خداوند هنرها و کارهای نیکو
فرهنگ فارسی معین