در عقد الفرید، ذیل یوم المریقب لبنی عبس علی فزاره، آمده است: فالتقوا بذی المریقب من ارض الشربه فاقتتلوا، فکانت الشوکه فی بنی فزاره. قتل منهم عوف بن زید بن عمرو بن ابی الحصین احد بنی عدی بن فزاره و ضمضم ابوالحصین المری، قتله عنتره الفوارس، و نفر کثیر ممن لایعرف اسمائهم، فبلغ عنتره ان حصیناً و هرما ابنی ضمضم یشتمانه و یوعدانه، فقال فی قصیدته التی اولها: هل غادرالشعراء من متردم ام هل عرفت الدار بعد توّهم یادارعبله بالجواء تکلمی و عمی صباحاً دارعبله و اسلمی و لقد خشیت بان اموت و لم تدر للحرب دائره علی ابنی ضمضم الشاتمی عرضی و لم اشتمهما والناذرین اذا لم القهمادمی ان یفعلا فلقد ترکت اباهما جزرالسباع و کل نسر قشعم لما رآنی قد نزلت اریده ابدی نواجذه لغیر تبسم. و فی هذه الوقعه یقول عنتره الفوارس: و لقد علمت اذا التقت فرسانها یوم المریقب ان ظنک احمق. ص 19 و 20 جزء 6 و در ص 25 همان جزء ذیل یوم قطن آرد: فلما توافوا للصلح، وقفت بنوعبس بقطن، واقبل حصین ابن ضمضم، فلقی تیحان احد بنی مخزوم بن مالک فقتله بابیه ضمضم، و کان عنتره بن شدّاد قتله بذی المریقب..