لقب عامر بن ظرب العدوانی است. واو اوّل کس است که در امر خنثی گفت نگاه کنند تا به کدام از دو مخرج بول راند و حکم به ذکور یا اناث بودن از آن روی کنند فجری به الحکم فی الأسلام. و هم اوست که بدختر خویش گفت هرگاه حکمی منکر کنم تو عصا بر سپر زن. و متلمّس شاعر در بیت ذیل بدان اشارت کند: لذی الحلم قبل الیوم ما تقرع العصا و ما علم الأنسان الاّ لیعلما. و بعضی گویند ذوالحلم اکثم بن صیفی است که قصد مدینه کرد تا درک شرف حضور رسول صلوات الله علیه کرده و هم مسلمانی پذیرد لکن در راه بمرد و این آیه در حق وی نازل شد: و من یخرج من بیته مهاجراً الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله الایه. (قرآن 100/4) (از المرصع ابن الأثیر)
لقب عامر بن ظَرِب العدوانی است. واو اوّل کس است که در امر خُنثی گفت نگاه کنند تا به کدام از دو مخرج بول راند و حکم به ذکور یا اناث بودن از آن روی کنند فجری به الحکم فی الأسلام. و هم اوست که بدختر خویش گفت هرگاه حکمی منکر کنم تو عصا بر سپر زن. و متلمّس شاعر در بیت ذیل بدان اشارت کند: لذی الحلم قبل الیوم ما تقرع العصا و ما علم الأنسان الاّ لیعلما. و بعضی گویند ذوالحلم اکثم بن صیفی است که قصد مدینه کرد تا درک شرف حضور رسول صلوات الله علیه کرده و هم مسلمانی پذیرد لکن در راه بمرد و این آیه در حق وی نازل شد: و من یخرج من بیته مهاجراً الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله اَلایه. (قرآن 100/4) (از المرصع ابن الأثیر)
لقب معاویه بن عامر ضبّی، از آنروی که بهره و سهم خویش به اصحاب خود می بخشید. و در حاشیۀ المرصع خطی بنقل از ابن الکلبی نام او معویه بن عامر بن ربیعه بن عامر بن صعصعه آمده است
لقب معاویه بن عامر ضبّی، از آنروی که بهره و سهم خویش به اصحاب خود می بخشید. و در حاشیۀ المرصع خطی بنقل از ابن الکلبی نام او معویه بن عامر بن ربیعه بن عامر بن صعصعه آمده است
و ذوالعین. آنکه خلق را و حق را با یکدیگر می بیند: آنانکه حق و خلق بهم می بینند بی حق بر خلق یک نفس ننشینند محجوب از این هر دو نباشند دمی از هر شجری میوۀ آن می چینند. (آنندراج). و سیدشریف جرجانی در تعریفات گوید: هوالذی یری الخلق ظاهرا و یری الحق باطنا فیکون الحق عنده مرآهالخلق لاحجاب المرآه بالصور الظاهره. (تعریفات) بالضم. آنکه خلق را ظاهربیند و حق را باطن و حق نزد او آئینۀ خلق باشد و آئینه پنهان گردد و بصورتی که ظاهر بود در آینه هرآینه این احتجاب مطلق است بمقید (کذا). (آنندراج) : خلق پیدا بیند و حق را نهان این چنین بینند یعنی عاقلان. (از آنندراج)
و ذوالعین. آنکه خلق را و حق را با یکدیگر می بیند: آنانکه حق و خلق بهم می بینند بی حق بر خلق یک نفس ننشینند محجوب از این هر دو نباشند دمی از هر شجری میوۀ آن می چینند. (آنندراج). و سیدشریف جرجانی در تعریفات گوید: هوالذی یری الخلق ظاهرا و یری الحق باطنا فیکون الحق عنده مرآهالخلق لاحجاب المرآه بالصور الظاهره. (تعریفات) بالضم. آنکه خلق را ظاهربیند و حق را باطن و حق نزد او آئینۀ خلق باشد و آئینه پنهان گردد و بصورتی که ظاهر بود در آینه هرآینه این احتجاب مطلق است بمقید (کذا). (آنندراج) : خلق پیدا بیند و حق را نهان این چنین بینند یعنی عاقلان. (از آنندراج)
شاعری از بنوجذام، لقب خویلدبن هلال بن عامر بن عابد بن کلب بجلی. قاله الأبرم. (از حاشیۀ المرصع خطی). و پسر او حجاج بن ذی العنق جاهلی است و رئیس بوده است. (منتهی الارب) ، لقب یزید بن عامر بن ملوّح. ذکره ابن الکلبی. (حاشیۀ المرصع)
شاعری از بنوجذام، لقب خویلدبن هلال بن عامر بن عابد بن کلب بجلی. قاله الأبرم. (از حاشیۀ المرصع خطی). و پسر او حجاج بن ذی العنق جاهلی است و رئیس بوده است. (منتهی الارب) ، لقب یزید بن عامر بن ملوّح. ذکره ابن الکلبی. (حاشیۀ المرصع)
لقب قتاده ابن النعمان صحابی است. و از آنرو وی را بدین لقب خوانند که بروز احد او را آسیبی بچشم رسید و بمعجز رسول صلوات الله علیه شفا یافت. ذوالعین، ذوالعقل. رجوع به ذوالعقل والعین و کشاف اصطلاحات الفنون ص 525 شود
لقب قتاده ابن النعمان صحابی است. و از آنرو وی را بدین لقب خوانند که بروز اُحُد او را آسیبی بچشم رسید و بمعجز رسول صلوات الله علیه شفا یافت. ذوالعین، ذوالعقل. رجوع به ذوالعقل والعین و کشاف اصطلاحات الفنون ص 525 شود