معنی ذوالعرش - فرهنگ فارسی عمید
معنی ذوالعرش
- ذوالعرش
- خداوند تخت، صاحب سریر، کنایه از یکی از صفات خدای تعالی
تصویر ذوالعرش
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ذوالعرش
ذوالعرش
- ذوالعرش
- دارنده تخت صاحب تخت خداوند سریر، صفتی است از صفات خدای تعالی. یا ذو العرش المجید. صاحب تخت بزرگ، صفتی است از صفات خدای تعالی
فرهنگ لغت هوشیار
ذوالعرش
- ذوالعرش
- خداوند تخت. یکی از اسماء صفات الهی تقدست اسمائه
لغت نامه دهخدا
ذوالعرف
- ذوالعرف
- ربیعه بن وائل ذی طوّاف حضرمی، قبیله ای است ربیعه بن عبدان بن ربیعه ذی العرف ربیعه (کذا) و از اعلام است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
ذوالعلی
- ذوالعلی
- بلند پایه صاحب رفعت خداوند بلندی، صفتی است از صفات خدای تعالی
فرهنگ لغت هوشیار
بوالعرض
- بوالعرض
- دهی از دهستان بهنام عرب که در بخش ورامین شهرستان تهران واقع است. و 568 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا