- ذوالرمث(ذُرْ رَ)
موضعی است به دیار عرب و ذکر او در شعر بسیار آمده است. ابن میاده گوید:
و منزله اخری تقادم عهدها
بذی الرمث عفتها صبی و شمول.
(از المرصع).
وذوالرمه گوید:
و مازلت اطوی النفس حتی کانّها
بذی الرمث لم تخطر علی بال ذاکر
حیاء و اشفاقاً من الرکب ان یروا
دلیلاً علی مستودعات الضمائر.
از عیون الاخبار ابن قتیبه ج 4 ص 143 و نابغۀ بنوجعده راست:
ارحنا معدّاً من شراحیل بعد ما
اراها مع الصبح الکواکب مظهرا
و علقمه الحرّاب ادرک رکضنا
بذی الرمث اذ صام النهار و هجرا.
(از عقدالفرید جزو 3 ص 344).
و رمث نام درختی است
و منزله اخری تقادم عهدها
بذی الرمث عفتها صبی و شمول.
(از المرصع).
وذوالرمه گوید:
و مازلت اطوی النفس حتی کانّها
بذی الرمث لم تخطر علی بال ذاکر
حیاء و اشفاقاً من الرکب ان یروا
دلیلاً علی مستودعات الضمائر.
از عیون الاخبار ابن قتیبه ج 4 ص 143 و نابغۀ بنوجعده راست:
ارحنا معدّاً من شراحیل بعد ما
اراها مع الصبح الکواکب مظهرا
و علقمه الحرّاب ادرک رکضنا
بذی الرمث اذ صام النهار و هجرا.
(از عقدالفرید جزو 3 ص 344).
و رمث نام درختی است
