احمق شدن. (تاج المصادر بیهقی) (از مهذب الاسماء). گول شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، لاغر گردیدن شتران، ناگوار شدن فصیل از شیر تا آنکه برگردد از مادر، چشیدن طعام را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سرباز زدن گوسپند از علف از ناگواری و بیمار گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
احمق شدن. (تاج المصادر بیهقی) (از مهذب الاسماء). گول شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، لاغر گردیدن شتران، ناگوار شدن فصیل از شیر تا آنکه برگردد از مادر، چشیدن طعام را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سرباز زدن گوسپند از علف از ناگواری و بیمار گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)