جدول جو
جدول جو

معنی ذعت - جستجوی لغت در جدول جو

ذعت
(تَ قال ل)
خوه کردن. (تاج المصادر بیهقی). خفه کردن. خبه کردن. سخت خبه کردن کسی را. (منتهی الارب) ، مالیدن در خاک کسی را، راندن. سخت راندن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نعت
تصویر نعت
ویژگی، صفت، خصلت، ستایش، وصف کردن کسی یا چیزی به نیکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دعت
تصویر دعت
آرامش و آسایش و فراخی زندگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سعت
تصویر سعت
وسعت یافتن، فراخ گشتن، درگنجیدن، گشادگی، فراخی، توانگری، توانایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذرت
تصویر ذرت
گیاهی از تیرۀ غلات، دارای برگ های دراز و ساقۀ راست. بلندیش تا یک متر میرسد. دانه هایش زرد رنگ و شبیه نخود ریز و در روی شاخۀ کوتاهی به شکل خوشه پهلوی هم و پیوسته به یکدیگر تشکیل میشود و هر شاخه در حدود سیصد دانه میدهد این دانهها را میتوان مانند گندم آرد کرد و برای پختن نان به کار برد. ۵۸ درصد آمیدون و ۱۰ درصد مواد پروتئیک و ۵ درصد مواد چرب دارد. از تخمیر آن نیز نوعی نوشابۀ الکلی ساخته می شود. شاخۀ ذرت را پیش از آنکه دانههایش خشک و سخت شود روی آتش بریان میکنند و دانههای آن را میخورند، جواری، بلال. کاکل ذرت دارای عناصر معدنی مختلف مخصوصاً به صورت املاح پتاسیم و کلسیم و برای بیماران مبتلا به التهاب و ورم مثانه و سنگ مثانه نافع است و به صورت عصارۀ آبی یا به صورت حب یا شربت یا جوشانده به کار می رود. یک قسم ذرت دیگر به نام ذرت خوشه ای یا ذرت فرنگی است که دانه های ریز و سفید به درشتی عدس دارد و مانند خوشه از گیاه آویزان می شود و بلندی گیاه آن تا سه متر می رسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذمت
تصویر ذمت
امن، زینهار، عهده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذلت
تصویر ذلت
ذلیل شدن، خوار شدن، پست و زبون شدن، خواری، زبونی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذات
تصویر ذات
عین و جوهر و حقیقت چیزی، نفس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذعف
تصویر ذعف
زهر خوراندن، زهر زود کش
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهیست چون نی و نوعی از غله، دارای برگهای دراز ساقه راست و نازک، دانه هایش در روی شاخه کوتاهی بشکل خوشه پهلوی هم و پیوسته بیکدیگر تشکیل میشود و این دانه ها را میتوان مانند گندم آرد کرد و برای پختن نان بکار برد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذات
تصویر ذات
مالک، دارا، خداوند، صاحب
فرهنگ لغت هوشیار
کفایت ضمانت، نتیجه ای که از تعهد حاصل شود، عهد پیمان ضمان زینهار یا اهل ذمه اهل کتاب از زردشتیان جهودان و ترسایان که در سرزمین مسلمانان زندگی کنند (با شروط ذمه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعت
تصویر سعت
فراخی و گنجایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذعق
تصویر ذعق
بانگ زدن تر ساندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذعل
تصویر ذعل
خستوییدن (اعتراف کردن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذعن
تصویر ذعن
گردن نهادن فرمانبرداری رام گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تن آسایی، رامش، خویشتنداری سکینه راحت خفض عیش، سکون نفس در وقت حرکت شهوت و مالک زمام خویش بودن (اخلاق ناصری 77)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کعت
تصویر کعت
کوته بالا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعت
تصویر نعت
نشانه، نشانی، وصف، توصیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذلت
تصویر ذلت
خواری، زبونی، مقابل عزت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذعر
تصویر ذعر
ترس بیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعت
تصویر سعت
((س عَ))
فراخی، گشادگی، توانگری، توانایی، سعه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نعت
تصویر نعت
((نَ))
ستایش، مدح، وصف کردن کسی یا چیزی به نیکی، صفت، جمع نعوت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذات
تصویر ذات
((پش.))
پیشوندی است به معنای صاحب، دارنده. مؤنث ذو، حقیقت هر چیز، فطرت، جبلت، جسم، جوهر، گوهر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دعت
تصویر دعت
((دَ عَّ))
سکینه، راحت، خفض عیش، سکون نفس در وقت حرکت شهوت و مالک زمام خویش بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذلت
تصویر ذلت
((ذِ لَ))
خواری، زبونی
فرهنگ فارسی معین
((ذُ رَّ))
گیاهی است از تیره غلات که یک پایه است و برگ هایش پهن و دراز می باشد. دانه های آن گرد و سخت به رنگ های سفید، زرد یا قهوه ای مایل به قرمز است، دانه های ذرت را به صورت آرد درآورده به عنوان مغذی مصرف می کنند، بلال، گندم مکه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذات
تصویر ذات
خیم، نهاد، سرشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ذلت
تصویر ذلت
خواری، سرشکستگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ذات
تصویر ذات
Essence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ذات
تصویر ذات
суть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ذات
تصویر ذات
Essenz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ذات
تصویر ذات
сутність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ذات
تصویر ذات
istota
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ذات
تصویر ذات
本质
دیکشنری فارسی به چینی