- ذریره
- داروی خشک ذرور، نوعی بوی خوش عطر ذرور، گل شیپوری ایتالیایی. پر گنه آمیزه ای از بوهای خوش
معنی ذریره - جستجوی لغت در جدول جو
- ذریره
- داروی خشک، داروی پاشیدنی، نوعی از بوی خوش
- ذریره ((ذَ رَ یا رِ))
- داروی خشک، ذرور، نوعی بوی خوش، عطر، گل شیپوری ایتالیایی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دست آویز، واسطه
پشته
پراکیده سوده گرد
چیز نهان کرده، پس افت، نهاده
اندوخته
واحد زریر یکدانه زریر
گناه بزه گناه بزه جنایت، جمع جرائر (جرایر)
شیر با خوراکی است از آرد و شیر و روغن که برای بیمار پزند قطعه حریر، حلوایی رقیق از آرد برنج و مغز بادام و شکر
راز، پاکدل
غذایی که از آب، نشاسته، شکر و مغز بادام برای افراد مریض تهیه می شود، قطعۀ حریر، جامۀ ابریشمی
شریر، بدکار، صاحب شرّ، شرور
هر چیزی که برای روز مبادا نگه دارند، آنچه آماده سازند برای وقت حاجت، پس انداز، اندوخته، ستنج
مونث ضریر: نابینا زن، بیمار زن مونث ضریر زن نابینا، جمع ضرایر
مونث غریر بنگرید به غریر گور کن از جانوران مونث غریر
قریردرفارسی چشم خنک چشم سرد
ناپسندی بچه گربه، گل آذین نگینی
((حَ رِ))
فرهنگ فارسی معین
قطعه حریر، خوراکی رقیق از آرد برنج، شکر و مغز بادام، معمولاً برای کودکان شیرخوار و بیماران
پس انداز، اندوخته، جمع ذخایر، آن که می تواند در صورت غیبت یا کناره گیری عضوی از یک گروه جانشین او شود، آن که به خاطر به وجود آمدن نیاز جنگی به خدمت در ارتش فراخوانده شود، معلومات، افکار، کنایه از پول
وسیله، دست آویز
گناه، بزه، جنایت
Reserve
резерв
Reserve
резерв
rezerwa
reserva
riserva
reserva