جدول جو
جدول جو

معنی ذرخش - جستجوی لغت در جدول جو

ذرخش
برق روشنی، برق آسمانی
تصویری از ذرخش
تصویر ذرخش
فرهنگ لغت هوشیار
ذرخش
روشنی، برق، برق آسمانی
تصویری از ذرخش
تصویر ذرخش
فرهنگ فارسی عمید
ذرخش
((ذَ رَ))
برق، صاعقه، آذرخش
تصویری از ذرخش
تصویر ذرخش
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آذرخش
تصویر آذرخش
صاعقه، رعد و برق، رعد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آذرخش
تصویر آذرخش
(پسرانه)
صاعقه، نام روز نهم از ماه آذر، صاعقه، نام نهمین روز از ماه آذر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آذرخش
تصویر آذرخش
برق، صاعقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آذرخش
تصویر آذرخش
((ذَ رَ))
برق، صاعقه، ذرخش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آذرخش
تصویر آذرخش
برق، صاعقه، برای مثال نباشد زاین زمانه بس شگفتی / اگر بر ما ببارد آذرخشا (رودکی - ۵۱۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درخش
تصویر درخش
جرقه، برق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارخش
تصویر ارخش
خورشید آفتاب هور هورخش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درخش
تصویر درخش
روشنی، تابش، فروغ، تابندگی، شعشعه، پرتو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترخش
تصویر ترخش
جنبیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرخش
تصویر پرخش
پرخچ، شمشیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرخش
تصویر پرخش
کفل، سرین، کفل و ساغری اسب و استر، پرخچ، فرخش، برای مثال بور شد چرمۀ تو از بس خون / که زدش بر پرخش و بر پهلو (مسعودسعد - لغتنامه - پرخش)
شمشیر، تیغ، برای مثال پرخشش به کردار تابان درخشی / که پیچان پدید آید از ابر آذر (لغتنامه - پرخش)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درخش
تصویر درخش
درخشیدن، روشنی، روشنایی، فروغ، آذرخش، برق، برای مثال گر او تندر آمد تو هستی درخش / گر او گنجدان شد تویی گنج بخش (نظامی۵ - ۸۱۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرخش
تصویر فرخش
کفل، سرین، کفل و ساغری اسب و استر، پرخش، پرخچ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارخش
تصویر ارخش
((اُ یا اَ رَ))
خورشید، آفتاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرخش
تصویر پرخش
((پَ رَ))
سرین اسب و استر، شمشیر، تیغ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درخش
تصویر درخش
((دَ یا دِ رَ))
فروغ، روشنایی، برق، آذرخش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرخش
تصویر فرخش
((فَ رَ خْ))
پرخچ، کفل، سرین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چرخش
تصویر چرخش
Circling, Circulation, Gyration, Rotation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
круговой , циркуляция , вращение , вращение
دیکشنری فارسی به روسی
kreisend, Zirkulation, Drehung, (DE) Rotation
دیکشنری فارسی به آلمانی
обертальний , циркуляція , обертання , обертання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
okrężny, cyrkulacja, obrót, (PL) rotacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
环绕的 , 循环 , 旋转 , 旋转
دیکشنری فارسی به چینی
girando, circulação, rotação, (PT) rotação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
circolare, circolazione, rotazione, (IT) rotazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
girando, circulación, giro, (ES) rotación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
en cercle, circulation, rotation, (FR) rotation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
cirkelend, circulatie, rotatie, (NL) rotatie
دیکشنری فارسی به هلندی
หมุน , การหมุนเวียน , การหมุน , การหมุน
دیکشنری فارسی به تایلندی
berputar, sirkulasi, putaran, (ID) rotasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
دائريٌّ , تداولٌ , دوارٌ ,
دیکشنری فارسی به عربی
घेरना , संचलन , घुमाव , घुमाव
دیکشنری فارسی به هندی