جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فرخش

فرخش

فرخش
کَفَل، سَرین، کَفَل و ساغَری اسب و استر، پَرَخش، پَرَخچ
فرخش
فرهنگ فارسی عمید

فرخش

فرخش
کفل اسب و استر و گاو و دیگر چارپایان باشد. (برهان). پرخش. کفل اسب. (یادداشت به خط مؤلف) :
روز هیجا از سر چابک سواری بردری
از فرخش و ران اسب خصم کیمخت و بغند.
سوزنی (دیوان ص 62).
فرخچ. فرخج. رجوع به فرخج و پرخش شود
لغت نامه دهخدا