جدول جو
جدول جو

معنی دینامو - جستجوی لغت در جدول جو

دینامو
نام عمومی هر یک از ماشینهائی که برای تبدیل انرژی برقی به انرژی مکانیکی یا بالعکس بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
دینامو
هر دستگاهی که برای تبدیل انرژی مکانیکی به الکتریسیته و برعکس به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دستگاهی است که نیروی مکانیکی را به نیروی الکتریکی تبدیل کند و بالعکس (مانند دینام اتومبیل)، ساختمان آن عبارت است از استوانه ای بنام پوسته دینام که در داخل آن دو آهن ربا سوار شده و دور آنهارا سیم پیچی کرده اند. مقدار آهن ربایی آنها بر حسب مقدار جریانی که از سیم عبور میکند کم و زیاد میشود. در داخل پوسته محور سیم پیچی شده ای بنام آرمیچر قرار داده اند. موقعی که موتور بکار میافتد آرمیچر به گردش در آمده در داخل سیم پیچهای آن جریان برقی ایجاد شده توسط زغالهایی که روی سر آرمیچر بنام کلکتور قرار داده اند جهت شارژ کردن باطری در اتومبیل بکار میرود قسمتی از جریان برقی که دینام تولید میکند بمصرف موتور میرسد و مازاد آن پس از عبور آمپر وارد باتری میگردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دینام
تصویر دینام
دستگاهی که نیروی مکانیکی را به نیروی الکتریکی تبدیل کند و بالعکس
فرهنگ فارسی معین
قسمتی از علم مکانیک که در آن از حرکت دستگاههای ذرات و اجسام تحت تاثیر نیروها بحث میشود، دینامیک با علل حرکت سروکار دارد و دینامیک از علم حرکت اجسام با قوه برق میباشد فرانسوی پویا نیرو ییک مربوط به قوه: واحد دینامیک، پر از نیرو مملو از نیروی حیاتی، بخشی از مکانیک که روابط بین قوی و حرکات را مورد مطالعه قرار میدهد مبحث حرکت اجسام علم الحرکات
فرهنگ لغت هوشیار
ماده ای منفجره که از نیتروگلیسیرین و ماده متخلخلی تشکیل یافته است و اغلب دارای نیترات آمونیوم یا نیترات سودیوم یا گاهی یکی از کربنها نیز هست، انفجار بوسیله چاشنی بعمل میاید
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی است گونه ای از جامه ابریشمین پارچه ای است ابریشمین، نوعی از شراب لعلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیزالو
تصویر دیزالو
دیزالو (Dissolve) انتقال نرم و آرام از یک صحنه به صحنه دیگر است. این عمل در ویرایش فیلم به کمک افکت های ویژه انجام می شود تا جابه جایی نرم و آرام بین دو صحنه ایجاد شود، به طوری که صحنه اولیه به آرامی محو شده و صحنه جدید در برنامه نمایش ظاهر می شود.
استفاده از Dissolve در تدوین فیلم:
1. Cross Dissolve (انتقال خطی) : این افکت به صورت یک انتقال نرم از یک صحنه به صحنه دیگر انجام می شود. در این افکت، صحنه اولیه به آرامی به صورت نیمه نیمه محو می شود و صحنه جدید به آرامی ظاهر می شود.
2. Fade In/Out (محو ورود/خروج) : در این افکت، صحنه به آرامی وارد می شود (Fade In) یا به آرامی خارج می شود (Fade Out). این افکت معمولاً برای شروع یا پایان فیلم یا بخشی از فیلم استفاده می شود.
3. Starburst Dissolve (انتقال ستاره ای) : این افکت معمولاً برای انتقال بین صحنه هایی با فضای خاص یا اهمیت زیاد استفاده می شود، که در آن صحنه جاری به آرامی و به وسیلهٔ زیبایی
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از دیامون
تصویر دیامون
فرانسوی آبگین از سنگ های گرانبها الماس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دینامیک
تصویر دینامیک
دارای حرکت و پویایی، پویا، شاخه ای از علم مکانیک که به بررسی چگونگی حرکت اجسام بر اثر نیروی وارده به آن ها می پردازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دینامیک
تصویر دینامیک
پر از نیرو، متحرک، پویا، بخشی از علم مکانیک که حرکات را مورد مطالعه قرار می دهد، مبحث حرکت اجسام
فرهنگ فارسی معین
ماده ای قابل انفجار مرکب از نیتروگلیسرین و ماده ای متخلخل که موجب انفجار می گردد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دیناری
تصویر دیناری
پارچه ای است ابریشمین، نوعی شراب لعلی
فرهنگ فارسی معین
مادۀ قابل انفجار که از ترکیب نیتروگلیسرین با مواد دیگر ساخته میشود و برای منفجر ساختن چیزی یا جایی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دینامومتر
تصویر دینامومتر
در اصطلاح فیزیک آلت سنجیدن قوه نیرو سنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دینامو متر
تصویر دینامو متر
فرانسوی نیرو سنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دینامو متافرمیسم
تصویر دینامو متافرمیسم
فرانسوی دگرگونی جنبشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دینامومتر
تصویر دینامومتر
ابزاری برای سنجش توان مکانیکی خودرو، نیروسنج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دشنام
تصویر دشنام
توهین، فحش، هتک
فرهنگ واژه فارسی سره
بی اسم بدون نام، نوعی شرکت که بنام هیچیک از شرکا نامیده نمیشود بلکه بنام شیئی که تجارت کنند خوانده شود مانند شرکت بینام پشم و پوست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دشنام
تصویر دشنام
شهرت بد، فحش و سرزنش
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی پول که در قدیم رایج بوده که اکنون پول عراق را میگویند که معادل یک لیره انگلیسی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بینام
تصویر بینام
آنونیم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دنامه
تصویر دنامه
کوتاه بالا زن، مورچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دشنام
تصویر دشنام
نام زشت، حرف زشت، سخن ناسزا، فحش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دژنام
تصویر دژنام
دشنام، نام زشت، حرف زشت، سخن ناسزا، فحش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دژنام
تصویر دژنام
((دُ))
دشنام، فحش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دینار
تصویر دینار
سکه طلا، مسکوک زر، واحد پول کنونی دولت عراق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دشنام
تصویر دشنام
((دُ))
فحش، ناسزا
فرهنگ فارسی معین
مسکوک طلا که در قدیم رواج داشته و به وزن ۴ گرم و ۲۵ میلی گرم بوده، واحد پول عراق، یک هزارم قران، یک صدم ریال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دینا
تصویر دینا
(دخترانه)
دینه
فرهنگ نامهای ایرانی