جدول جو
جدول جو

معنی دیناری - جستجوی لغت در جدول جو

دیناری
جنسی از جامۀ ابریشمی. (برهان) (غیاث) (آنندراج). جنسی است از حریر. (شرفنامه منیری) ، برنگ دینار. برنگ زرد. زرگون. زرد طلایی. (یادداشت دهخدا).
- حریر دیناری، حریر زرد. زرین و طلائی. (یادداشت دهخدا) : گفتی بر تودۀ زعفران مهره های عنبرین برنهاده اند و یاحریری دیناری به مداد منقط کرده اند. (تاج المآثر، درصفت نور).
- دیبه دیناری، دیبایی برنگ دینار و زرگون. (یادداشت دهخدا) : زرد طلایی. دیبای زرد طلائی:
و آن ترنج ایدرچون دیبه دیناری
که بمالی و بمالند و بنگذاری.
منوچهری.
، نوعی از شراب لعل. (برهان) (غیاث). کنایه از شراب سرخ بود. (آنندراج).
- شراب دیناری، منسوب است به ابن دینارمیافارقی طبیب یا چون دینار در سرخی. (یادداشت دهخدا).
، در هندوستان نوعی از میخ آهنی را گویند. (آنندراج) (بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
دیناری
منسوب به دینار که واسطۀ معاملات است، (از انساب سمعانی)، منسوب به سکۀ معروف دینار است، (از انساب سمعانی)
منسوب است به دینار که نام اجدادی است، (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
دیناری
ده کوچکی است از دهستان بلورد بخش مشیز شهرستان سیرجان، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
نام موضعی از اطراف مختاره مرکز زنگیان، (ابن الاثیر ج 7 ص 162)
لغت نامه دهخدا
دیناری
طایفه ای از طوائف هفت لنگ، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 73)
لغت نامه دهخدا
دیناری
منسوب است به دینارآباد که قریه ای است در نزدیک اسدآباد همدان، (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
دیناری
پارسی است گونه ای از جامه ابریشمین پارچه ای است ابریشمین، نوعی از شراب لعلی
فرهنگ لغت هوشیار
دیناری
پارچه ای است ابریشمین، نوعی شراب لعلی
تصویری از دیناری
تصویر دیناری
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دیداری
تصویر دیداری
بصری، قابل رؤیت، دیدنی، درخور دیدن، برای مثال مردم ز راه علم بود مردم / نه ز این تن مصور دیداری (ناصرخسرو - ۴۸۹)، کنایه از زیبا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیواری
تصویر دیواری
مناسب یا مخصوص نصب به دیوار
فرهنگ فارسی عمید
آلپهای دیناریک رشته کوهی که تقریباً بتمامی در یوگوسلاوی واقع است و سلسلۀ جبال آلپ را به کوههای شبه جزیره بالکان متصل میکند، امتداد این کوهها در طول ساحل شرقی دریای آدریاتیک است، بلندترین قله اش 2513 متر ارتفاع دارد، فلات کارست جزء آلپهای دیناریک محسوب است، (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دیداری
تصویر دیداری
سزاوار تماشا، در خور نظاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
تدین، تدین به دین اسلام، تقوی زهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیواری
تصویر دیواری
منسوب به دیوار ساعت دیواری ساعتی که بدیوار نصب کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیداری
تصویر دیداری
بصری، آوو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
Religiosity, Religiousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
religiosité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
धार्मिकता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
ধর্মপরায়ণতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
ความเคร่งศาสนา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
utauwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
dindarlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
종교성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
信仰心
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
דָּתִיוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
релігійність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
keagamaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
godsdienstigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
religiosidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
religiosità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
religiosidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
虔诚
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
religijność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
Religiosität
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
религиозность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دینداری
تصویر دینداری
دینداری
دیکشنری فارسی به اردو