جدول جو
جدول جو

معنی دیرانزال - جستجوی لغت در جدول جو

دیرانزال(اِ)
دیرآب. آنکه انزال بدیر کند. (آنندراج) : حجاد، مرد دیرانزال. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
دیرانزال
دیر آبده
تصویری از دیرانزال
تصویر دیرانزال
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دریانوال
تصویر دریانوال
جوانمرد، بسیار بخشنده، باگذشت
فرهنگ فارسی عمید
(دَرْ نَ)
جوانمرد و سخی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
که دیر پایان پذیرد. که پایان گرفتنش زمان دراز گیرد
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
بطی ءالانتقال. (یادداشت مؤلف). کند ذهن. مقابل تیزهوش. مقابل زودیاب. دیربرخورد. کودن. خنگ
لغت نامه دهخدا