جدول جو
جدول جو

معنی دیر - جستجوی لغت در جدول جو

دیر
مدتی بسیار پس از وقت موعود، مدت متمادی
تصویری از دیر
تصویر دیر
فرهنگ لغت هوشیار
دیر
مقابل زود، پس از زمان مناسب، با درنگ، به آهستگی، به مدت طولانی، برای مثال زمین را ببوسید زال دلیر / سخن گفت با او پدر نیز دیر (فردوسی - ۱/۲۲۷)
در آیندۀ دور
دیر کردن: درنگ کردن، تاخیر کردن
دیر ماندن: بسیار عمر کردن، پیر شدن
تصویری از دیر
تصویر دیر
فرهنگ فارسی عمید
دیر
((دَ یا دِ))
صومعه، محل عبادت راهبان مسیحی
دیر خراب آباد: کنایه از دنیا، جهان مادی
دیر مغان: معبد زردشتیان
تصویری از دیر
تصویر دیر
فرهنگ فارسی معین
دیر
جایی که راهبان در آن اقامت کنند و به گوشه گیری و عبادت بپردازند، صومعه
دیر مغان: آتشکده، عبادتگاه زردشتیان، در تصوف مجلس عرفا و اولیا
تصویری از دیر
تصویر دیر
فرهنگ فارسی عمید
دیر
Late
تصویری از دیر
تصویر دیر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
دیر
поздний
دیکشنری فارسی به روسی
دیر
spät
دیکشنری فارسی به آلمانی
دیر
пізній
دیکشنری فارسی به اوکراینی
دیر
późny
دیکشنری فارسی به لهستانی
دیر
迟到的
دیکشنری فارسی به چینی
دیر
atrasado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
دیر
tardi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
دیر
tarde
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
دیر
tard
دیکشنری فارسی به فرانسوی
دیر
laat
دیکشنری فارسی به هلندی
دیر
terlambat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
دیر
متأخّرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
دیر
देर
دیکشنری فارسی به هندی
دیر
מאוחר
دیکشنری فارسی به عبری
دیر
遅い
دیکشنری فارسی به ژاپنی
دیر
늦은
دیکشنری فارسی به کره ای
دیر
geç
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
دیر
marehemu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
دیر
สาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
دیر
দেরি
دیکشنری فارسی به بنگالی
دیر
دیر
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دیرک
تصویر دیرک
ستون خیمه تیر بسیار بزرگ تیرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیرک
تصویر دیرک
((رَ))
تیر بسیار بزرگ، تیرک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دیرک
تصویر دیرک
ستون خیمه، تیری که در وسط چادر برپا می شود و چادر بر روی آن قرار می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جدیر
تصویر جدیر
سزاوار، لایق
فرهنگ لغت هوشیار
گیاه، سرچشمه مخفف سه دیر ساختمانی که نعمان بن منذر برای بهرام گور ساخته بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جدیر
تصویر جدیر
((جَ دِ))
چاردیواری، سزاوار، شایسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جدیر
تصویر جدیر
سزاوار، شایسته، اهل، برای مثال پیر را گفتم از سر تحقیق / ای تو را ملک و دین جدیر و حقیق (سنائی۱ - ۳۵۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیرینه
تصویر دیرینه
قدمت، با قدمت، پرقدمت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیرین کده
تصویر دیرین کده
موزه
فرهنگ واژه فارسی سره