آمیلاز، آنزیمی (ماده ای آلی که توسط یاخته های گیاهی و حیوانی ساخته میشود) که در حیوانات و گیاهان یافت میشود و نشاسته و گلیکوژن را با عمل ئیدرولیز به قند ساده (مالتوز) تبدیل میکند، دکترین را نیز به مالتوز مبدل میسازد، در گوارش و تخمیر اهمیت دارد، در گیاهان عالی، در بزاق و در مایع لوزالمعده وجود دارد، (دائره المعارف فارسی)، و نیز رجوع به جانورشناسی ج 1 ص 83، 141 و گیاه شناسی گل گلاب ص 46 شود
آمیلاز، آنزیمی (ماده ای آلی که توسط یاخته های گیاهی و حیوانی ساخته میشود) که در حیوانات و گیاهان یافت میشود و نشاسته و گلیکوژن را با عمل ئیدرولیز به قند ساده (مالتوز) تبدیل میکند، دکترین را نیز به مالتوز مبدل میسازد، در گوارش و تخمیر اهمیت دارد، در گیاهان عالی، در بزاق و در مایع لوزالمعده وجود دارد، (دائره المعارف فارسی)، و نیز رجوع به جانورشناسی ج 1 ص 83، 141 و گیاه شناسی گل گلاب ص 46 شود
افسانه، سرگذشت، حکایت دستان، قصه، مثل داستان راندن: کنایه از داستان گفتن، قصه گفتن، حکایت کردن داستان زدن: افسانه گفتن، مثل زدن، برای مثال شگفت آمدش داستانی بزد / که دیوانه خندد ز کردار خود (فردوسی - ۳/۳۷۶) داستان شدن: کنایه از مشهور شدن، بلندآوازه شدن، برای مثال از مردمی میان جهان داستان شدی / جز داستان خویش دگر داستان مخوان (فرخی - ۲۹۷)
افسانه، سرگذشت، حکایت دستان، قصه، مثل داستان راندن: کنایه از داستان گفتن، قصه گفتن، حکایت کردن داستان زدن: افسانه گفتن، مثل زدن، برای مِثال شگفت آمدش داستانی بزد / که دیوانه خندد ز کردار خود (فردوسی - ۳/۳۷۶) داستان شدن: کنایه از مشهور شدن، بلندآوازه شدن، برای مِثال از مردمی میان جهان داستان شدی / جز داستان خویش دگر داستان مخوان (فرخی - ۲۹۷)
کدیاستازها اجسامی را گویند که خود به تنهایی تأثیری ندارند ولی هنگامی که با دیاستازی همراه شوند اثر آن را چند برابر می کنند. (گیاه شناسی گل گلاب ص 66). رجوع به گیاه شناسی گل گلاب شود
کدیاستازها اجسامی را گویند که خود به تنهایی تأثیری ندارند ولی هنگامی که با دیاستازی همراه شوند اثر آن را چند برابر می کنند. (گیاه شناسی گل گلاب ص 66). رجوع به گیاه شناسی گل گلاب شود