جدول جو
جدول جو

معنی دگ - جستجوی لغت در جدول جو

دگ
(دُ)
نژادی از سگ. (یادداشت مرحوم دهخدا). دک. و رجوع به دک شود
لغت نامه دهخدا
دگ
دیگ
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دگرگون
تصویر دگرگون
جور دیگر، طور دیگر، واژگون و سرنگون، منقلب، رنگ دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دگر
تصویر دگر
دیگر، جز، غیر، بیگانه، شخصی یا چیزی غیر از آنکه یا آنچه قبلاً دیده یا گفته شده، مثل کس دیگر، روز دیگر، سال دیگر، باز و مجدد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دگردیس
تصویر دگردیس
دگرگون، در علم زیست شناسی جانوری که تغییر شکل یافته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دگردیسی
تصویر دگردیسی
تغییر صورت، تغییر شکل، دگرگونی، حالت دگردیس، در علم زیست شناسی تغییر شکل بعضی جانوارن در دورۀ زندگی معمولاً بعد از دورۀ جنینی، متامورفوز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دگدگ
تصویر دگدگ
صدای برهم خوردن دندان ها از شدت سرما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دگرسان
تصویر دگرسان
دگرگون، طور دیگر، جور دیگربرای مثال مشیات خلق نگردد دگرگون / قضیات سابق نگردد دگرسان (عبدالواسع جبلی - ۲۹۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دگرگونه شدن
تصویر دگرگونه شدن
متغیر و منقلب شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دگرگون
تصویر دگرگون
تغییر حال یافته، متغیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دگر
تصویر دگر
مخفف دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دگر دیسی
تصویر دگر دیسی
حالت و کیفیت دگردیس تغییر شکل دادن جانوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دگر زا
تصویر دگر زا
زاییده دیگران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دگر شکلی
تصویر دگر شکلی
در انگلیسی دگر کرپی
فرهنگ لغت هوشیار
رنگ دیگر، جور دیگر طور دیگر نوع دیگر، سرنگون واژگون، مغشوش مضطرب شوریده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دگر گونی
تصویر دگر گونی
دیگر گون شدن دیگر گونگی تغییر تبدل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دگران
تصویر دگران
دیگران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دگنک
تصویر دگنک
ترکی فر گرز سرپاش چماق کلفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دگرسیون
تصویر دگرسیون
فرانسوی افت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دگردیس
تصویر دگردیس
دیگرگون، تبدیل موجودی به موجود دیگر تغییر شکل بعضی جانوران
فرهنگ لغت هوشیار
در اصطلاح زمین شناسی عواملی که موجب تغییرات فاحش در ساختمان سنگها می شوند و آن عوامل عبارتند از گرما، نفوذ حرکات قشر جامد زمین حادث میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دگروارگی
تصویر دگروارگی
در اصطلاح شیمی، موجود بودن یک شیمیائی بدو یا چند شکل
فرهنگ لغت هوشیار
دیگر دیگری:) تو این کار را نکنی دیگری میکند. (توضیح: بنظر میاید که در قدیم این کلمه با یای وحدت و نکره تلفظ میشد (یعنی: یکی دیگر شخصی دیگر) :) من پسر را به پدر تهنیت آوردم ازآن که ندیدم بجهان مر پدرش را دگری . (دیوان فرخی 379)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دگش
تصویر دگش
عوض کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دگم
تصویر دگم
لاتینی فرانسوی بنباور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دگما
تصویر دگما
لاتینی فرانسوی بنباور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دگماتیسم
تصویر دگماتیسم
اعتقاد و اظهار عقیده قاطع
فرهنگ لغت هوشیار
عقیده ای، آیینی، از روی عقیده قاطع فرانسوی بنباوریک زبانزد فرزانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دگمه
تصویر دگمه
گره قبا و جز آن، تکمه، پولک فلزی یا استخوانی که به جامه دوزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دگرش
تصویر دگرش
تغییر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دگرگون
تصویر دگرگون
متحول
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دگرگون کردن
تصویر دگرگون کردن
تحریف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دگرگونی
تصویر دگرگونی
تبدیل، تغییر، تحول، تغییرات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دگروارگی
تصویر دگروارگی
آلتروپیزم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دگردیسی
تصویر دگردیسی
انقلاب، تمایز، ابدال، تغییر، تحول
فرهنگ واژه فارسی سره