- دژوار
- دشوار، مشکل، سخت
معنی دژوار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سختی دشواری
سخت صعب
مشکل، سخت
آنچه از خشت و گل یا سنگ یا آجر یا چیز دیگر در کناره زمین یا چهار سمت خانه درست کنند و جائی را باآن محصور سازند، دیوال هم گفته اند
دریغ، افسوس، حسرت، دژواخ، دژالون
دریغ، افسوس، حسرت، دژوان، دژالون
هر غذایی که گوارا و قابل هضم نباشد، بدگوار، ناگوار
جدوار، ریشۀ گیاهی به شکل صنوبر، گره دار، به ضخامت انگشت، سیاه رنگ با میانۀ بنفش و طعم تلخ که بیشتر در کوه های تبت و هند و در بعضی نواحی خراسان می روید و در طب قدیم برای دفع هر گونه سم به کار می رفته و آن را تریاق و پادزهر همۀ سموم می دانسته اند، زدوار
نگاهبان قلعه
جداری از سنگ، چوب، آجر و غیره که اطراف خانه، زمین و باغ و غیره به جهت محصور کردن و حفاظت آن بنا می کنند، حایل میان دو چیز
دیوار کسی کوتاه بودن: کنایه از زبون و ناتوان بودن
دیوار حاشا بلند بودن: کنایه از همه چیز را آسان انکار کردن
دیوار کسی کوتاه بودن: کنایه از زبون و ناتوان بودن
دیوار حاشا بلند بودن: کنایه از همه چیز را آسان انکار کردن
آنچه از خشت و گل یا سنگ یا آجر یا چیز دیگر در کنارۀ زمین یا چهار سمت خانه یا حیاط درست کنند و جایی را با آن محصور سازند
دژبان، ماموری که در دژبانی برای مراقبت در کردار و رفتار سربازان و افسران گماشته می شود، نگهبان دژ، نگاهبان قلعه و حصار، کوتوال، قلعه بیگی، دژدار
مشکل، سخت
دلاور، دلیر، بی باک
Unfriendly
недружелюбный
unfreundlich
недружелюбний
nieprzyjazny
pouco amigável
poco amichevole
poco amigable
peu amical
onvriendelijk
tidak ramah
غير صديقٍ