- دَجَاج
- مرغی، جوجه ها
معنی دَجَاج - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
موفّقیّت
لطفاً درخوٰاست دادن، التماس کرد
تبلیغ کردن، او تماس گرفت، دعوت دادن، استدعاء کردن، دعا کردن، صدا زدن
رهایی، فرار
چالاکی، حیله گری
دلیر، شجاع
لرزان، تکان دادن
کلاهبردارانه، حملات
دوچرخه سوار
چرخش، سرگیجه
دوام، ساعات کار
استعاره