دیوسار دیوسار دیومانند مانند دیو، بدخو، زشت خو، بدکردار، برای مِثال اگر مار زاید زن باردار / بِه از آدمی زادۀ دیوسار (سعدی۱ - ۶۸) فرهنگ فارسی عمید