جدول جو
جدول جو

معنی دوچوبه - جستجوی لغت در جدول جو

دوچوبه
(دُ بَ / بِ)
دارای دوچوب. که از دو چوب ساخته باشد، چادر دودیرکه. (ناظم الاطباء). نوعی از خیمه که به دو چوب برپا کنند. (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دولابه
تصویر دولابه
دولاب، چرخ چاه، چرخ چوبی با دول و ریسمان که با آن آب از چاه می کشند، گنجه و اشکاف کوچک دردار که توی دیوار درست می کنند، دولابه، آسمان، چرخ، فلک، آنچه بر محوری بچرخد
فرهنگ فارسی عمید
یکی از وسایل نقلیه که دو چرخ دارد و یک نفر بر آن سوار می شود و با فشاری که با پاهای خود به دو رکاب آن می دهد حرکت می کند، بیسیکلت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوشنبه
تصویر دوشنبه
سومین روز از هفته، روز بعد از یکشنبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دورویه
تصویر دورویه
از دورو، از دو طرف، آنچه دارای دوروی باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زرچوبه
تصویر زرچوبه
زردچوبه، غدۀ زیرزمینی و زرد رنگ گیاهی علفی با برگ های بیضی شکل به همین نام که به عنوان ادویه و دارو مصرف می شود، این غده ها در اطراف ساقۀ زیرزمینی تولید می شود، دارزرد، هرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دو چوبه
تصویر دو چوبه
چادر دارای دو دیرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوچرخه
تصویر دوچرخه
وسیله سواری است که دارای دو چرخ است و با حرکت پا راه می رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوضربه
تصویر دوضربه
دوزده دو نوازنده، دو سویه، دو رویه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوشنبه
تصویر دوشنبه
مه شید
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی علفی و پایا از تیره زنجبیلها جزو راسته تک لپه ییها این گیاه دارای ساقه ای زیر زمینی متورم است که یک ساقه هوایی از آن خارج میشود در قاعده ساقه برگهای بدون دمبرگ با غلاف مشخص ولی در قسمت فوقانی این برگها برگهای کامل که ساقه گلدار از بین آنها ظاهر میشود مشاهده میگردد. گلهایش مجموعا بصورت سنبله و محصور در دو گوشوارک مایل به زرد است. هر گل این گیاه شامل سه کاسبرگ زرد رنگ و سه گلبرگ نامتساوی بهم پیوسته (شبیه بوق) میباشد. قسمت مورد استفاده این گیاه ریزدم آنست که پس از خارج کردن از زمین ریشه های آنرا جدا ساخته و با آب میشویند سپس در آب جوش قرار داده و در گرمای خورشید بمدت چند روز خشک میکنند رزد چوبه زرده چوب اصل الزعفران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چوچوله
تصویر چوچوله
گوشتی مانند زبان در فرج زنان
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره خرزهره که چندین گونه دارد و همه دارا خاصیت قی آور و لینت هستند و در آسیا و جنوب اروپا و آمریکا میرویند. از این گیاه گلوکزیدی بنام سیمارین بدست آورده اند. تعداد کاسبرگها و گلبرگهای آن هر کدام 5 عدد است. میوه اش مرکب از دو برگه طویل است و دانه ها دارا طعم تلخ و سوزانی هستند. برخی گونه های این گیاه بعنوان گل زینتی کشت میشوند خانق الکلب قاتل الکلب اذاراقی ازاراقی کوچوله. توضیح: در برخی کتب کچوله مرادف با جوز القی ذکر شده که اشتباه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موهوبه
تصویر موهوبه
مونث موهوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوچرخه
تصویر دوچرخه
((دُ چَ خِ))
نوعی وسیله نقلیه دارای دو چرخ یکی در عقب و یکی در جلو، و دو رکاب و یک زنجیر که با فشار رکاب به وسیله پا زنجیر به گردش در می آید و در نتیجه این وسیله به حرکت درمی آید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوشنبه
تصویر دوشنبه
((دُ شَ بِ))
روز سوم از ایام هفته
فرهنگ فارسی معین
((لِ))
زایده ای که در مهبل پستانداران ماده وجوددارد و ازنظر تحریک پذیری و چگونگی جریان خون درآن مشابه آلت تناسلی نر است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوشنبه
تصویر دوشنبه
ماه شید
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوسویه
تصویر دوسویه
متقابلا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوروبر
تصویر دوروبر
گرداگرد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوچهره
تصویر دوچهره
Duplicitous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دوچهره
تصویر دوچهره
fourbe
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دوچهره
تصویر دوچهره
engañoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دوچهره
تصویر دوچهره
דו-פרצופי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دوچهره
تصویر دوچهره
दोमुंही
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دوچهره
تصویر دوچهره
licik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دوچهره
تصویر دوچهره
dubbelzinnig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دوچهره
تصویر دوچهره
两面的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دوچهره
تصویر دوچهره
ipocrita
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دوچهره
تصویر دوچهره
duplicado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دوچهره
تصویر دوچهره
dwulicowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دوچهره
تصویر دوچهره
дволикий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دوچهره
تصویر دوچهره
doppelmoralisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دوچهره
تصویر دوچهره
двуличный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دوچهره
تصویر دوچهره
二枚舌の
دیکشنری فارسی به ژاپنی