حالت و چگونگی دونده. (یادداشت مؤلف). دویدگی و تک و دو. (ناظم الاطباء). قمصی ّ،سخت دوندگی. (منتهی الارب). و رجوع به دونده و دویدن شود، کوشش. (ناظم الاطباء). سعی و تلاش. جد و جهد رفت و آمد و تلاش بسیار برای وصول طلب و امثال آن، برای فلان مقصود دوندگی بسیار کرد. پس از شش ماه دوندگی نصف طلب را وصول کرد. (یادداشت مؤلف)
حالت و چگونگی دونده. (یادداشت مؤلف). دویدگی و تک و دو. (ناظم الاطباء). قِمصی ّ،سخت دوندگی. (منتهی الارب). و رجوع به دونده و دویدن شود، کوشش. (ناظم الاطباء). سعی و تلاش. جد و جهد رفت و آمد و تلاش بسیار برای وصول طلب و امثال آن، برای فلان مقصود دوندگی بسیار کرد. پس از شش ماه دوندگی نصف طلب را وصول کرد. (یادداشت مؤلف)
دومین پادشاه از سلسلۀ پادشاهان محلی که در شهر اور بین النهرین در حدود 2450 قبل از میلاد برقرار شده بود، این پادشاه استعمال تیر و کمان رااز سامی ها اقتباس کرد و از این جهت لشکر او قوی گردید و به فتوحاتی نایل شد، (ایران باستان ج 1 ص 117)
دومین پادشاه از سلسلۀ پادشاهان محلی که در شهر اور بین النهرین در حدود 2450 قبل از میلاد برقرار شده بود، این پادشاه استعمال تیر و کمان رااز سامی ها اقتباس کرد و از این جهت لشکر او قوی گردید و به فتوحاتی نایل شد، (ایران باستان ج 1 ص 117)