جدول جو
جدول جو

معنی دون - جستجوی لغت در جدول جو

دون
خسیس، ضعیف و سست گردیدن
تصویری از دون
تصویر دون
فرهنگ لغت هوشیار
دون
پست، سفله، فرومایه، خسیس، مقابل فوق، پایین و فرود، غیر، سوا، جز. در این صورت لازم الاضافه است و در فارسی اغلب حرف با در اول آن درمی آورند و «بدون» می گویند
تصویری از دون
تصویر دون
فرهنگ فارسی عمید
دون
پایین، فرود
تصویری از دون
تصویر دون
فرهنگ فارسی معین
دون
فرومایه، پست
تصویری از دون
تصویر دون
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دونگ
تصویر دونگ
((دَ وَ))
دروغ، نیرنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ادون
تصویر ادون
پست تر، نزدیک تر، کمینه تر، فرومایه تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدون
تصویر بدون
بغیر، بجز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدون
تصویر تدون
سرشاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدون
تصویر بدون
((بِ نِ))
فاقد، بی بهره، بی (نشانه فقدان یا نبودن)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دونیم
تصویر دونیم
نصف، مساوی تقسیم شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دونیج
تصویر دونیج
کشتیچه کشتی کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دونده
تصویر دونده
آنکه بدود کسی که بشتاب بدود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوندگی
تصویر دوندگی
تند رونده و تازنده و تاخت کننده، شتابنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دونپایه
تصویر دونپایه
زیر پایه بی پایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دون همت
تصویر دون همت
فروکاس کرسنج جبلاج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دون صفت
تصویر دون صفت
فروکاس کرسنج جبلاج فرومایه پست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دون پایه
تصویر دون پایه
کارمند دولت که رتبه اداری نداشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
زیر دو غلک پایین دو قله (سبوی بزرگ)، در حدیث است: اذا بلغ الما قدر قلتین لم یحمل خبثا (هنگامی که آب باندازه دو کوزه رسد ناپاکی نپذیرد) و کر را بمذهب شافعی (قلتین) ازین جهت گویند: (نیست دون القلتین و حوض خرد کی تواند قطره ایش از کار برد) (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
نارسید (رسید بالغ فرهنگ پهلوی) پایین تر از سن بلوغ (پانزده سالگی) : (ابونصر حوایجس از جمله رعاع الناس و سوقه او د سن دون البلوغ بود که حوایج بمطبخاتابکی کشیدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دون اشل
تصویر دون اشل
دون پایه، کارمند دولت که رتبه ندارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دون پایه
تصویر دون پایه
کارمند دولت که رتبۀ اداری نداشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دونده
تصویر دونده
آنکه می دود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوندگی
تصویر دوندگی
تک و دو، عمل دونده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دونده
تصویر دونده
Runner
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دوندن
تصویر دوندن
Scurry
دیکشنری فارسی به انگلیسی